أعْرَضْتُمْ).۱
و چون در دریا شما را خطری پیش آید، همه آنها که میپرستیدید از نظرتان محو میشود، مگر او؛ و چون شما را به ساحل نجات برساند]مجدداً غافل شده[از او روی میگردانید.
امام صادق علیه السلام به معرفت قلبیِ ناشی از این تجربه تصریح کرده است. ایشان در پاسخ به کسی که از خداوند و چگونگی شناخت او میپرسد، به این نوع تجربه اشاره کرده، خدا را از این طریق به او میشناساند. در این نوع شناخت، شهودِ ناتوانی، عجز و درماندگی و نیز وابستگیِ خود به نیرویی قادر و متعال، فرد را ابتدا به «خودآگاهی» و سپس به «خداآگاهی» میرساند. امام میفرماید:
آیا هرگز بر کشتی سوار شدهای؟ گفت: آری.
فرمود: آیا آن کشتی که سوار شدهای شکسته است؟ در حالتی که کشتی دیگری برای نجات تو نبوده باشد و خودت هم شناگری را نیاموخته باشی؟ گفت: آری.
فرمود: آیا در چنین هنگامی، قلب تو متوجه این موضوع شد که چیزی هست که تو را از این ورطه و غرقاب، نجات و خلاصی دهد؟ گفت: آری.
امام صادق فرمود: همان چیز خداست. او همان خدایی است که هنگامی که هیچ نجاتدهندهای وجود ندارد، بر نجات انسان قدرت دارد. اوست که هنگامِ نبودن هیچگونه فریادرسی، به فریاد انسان میرسد.۲
معرفت قلبیِ اشارهشده در بیان امام صادق علیه السلام، معرفت قلبی به خداست؛ اما این شناخت محصول شهود عجز و نیاز و وابستگی خود است. این شهود شبیه هنگامی است که در عالم ذر، خدا خودِ انسان را به او نمایاند و بهواسطه این خودآگاهی، مقام ربوبی خویش را به او نشان داد. سپس از او اعتراف گرفت که او پروردگار بیهمتاست.۳
آنچه در متون یادشده به آن اشاره شده است، نمونهای از موارد بیشمار اضطرار