کند، درد آن عضو را در سایر اعضای جسدش درمییابد و ارواح مؤمنان از یک روح هستند و روح مؤمن به روح خداوند، از اتصال شعاع خورشید به خورشید، متصلتر است.
نتیجه آنکه آموزههای اسلامی با ایجاد تعاملات اجتماعی برمبنای اعتقاد به توحید، معاد و دیگر ارزشهای دینی موجب میشود در میان افراد جامعه احساس تعلّقی به وجود آید که عامل پیوند افراد به یکدیگر است.
بنابراین اعضای جامعه اسلامی عضو یک «کُلّ» هستند و سرنوشت، تحرّک، فساد، حقوق، سعادت، حاکمیت، عدالت و آزادی آنها با همه اعضای این «کُلّ» گره خورده است؛ ازاینرو یکپارچگی و پیوند، حائز اهمیت است و همزیستی مسالمتآمیز و تعاملات پایدار اخلاقی برمحور دین، دارای ارزش مثبت بوده، با تلاش و مجاهدت مردم قابل دسترسی و دستیابی است.
اسلام برای نیل به این همبستگی و همزیستی سالم و اخلاقی، خرده نظامهایی را معرفی میکند و با تدوین بایدها و نبایدها همگان را به آنها فرا میخواند. نظام همسایگی در آموزههای اسلامی یکی از این خرده نظامهاست که بهمثابه یک خانواده بزرگ و یک جامعه کوچک است و میتواند با ایجاد عواطف مثبت و تعاملات سازنده، زمینه تحقق جامعه بزرگ توحیدی را فراهم آورد.
بنابر آنچه گفته شد، همبستگی اجتماعی از یک سو میتواند هدف متوسطی باشد که بستر دستیابی به هدفی عالی (توحید و قرب الهی) خواهد بود و از دیگر سو صلاحیت دارد که معیار اخلاقی برای سنجش خوبی و بدی خلقیات و رفتارهای اجتماعی باشد؛ بدین معنی که آنچه همبستگی و وفاق اجتماعی را تقویت کند، دارای ارزش اخلاقی مثبت و آنچه این همبستگی را تهدید و تضعیف کند، دارای ارزش اخلاقی منفی است.
بر همین اساس است که وقتی در قرآن کریم و روایات، سخن از احسان به همسایگان، رسیدگی و همیاری، اکرام، فروتنی، گذشت، احوال پرسی و سایر