به معنای یک فضای لوکس در نظر گرفته میشود. دیگر در یک مجتمع چندصد واحدی یا در یک برج نمیتوان به همزیستی یا همسایگی سنّتی پرداخت یا دستکم برخی از بایستههای همسایهداری، زمینه تحقق نخواهد داشت.
بنابراین محدود شدن ارتباط همسایگان، حضور فرهنگهای مختلف و گروههای ناهمگن در یک فضای محدود، کمبود فضای پارکینگ، مزاحمتهای صوتی، پرخاشگری کودکان و بیقیدی نوجوانان و جوانان، آشفتگی و از هم پاشیدگی خانوادهها، نادیده گرفتن سالمندان و بازی کودکان، از پیامدهای زندگی در ساختمانهای کوتاه مرتبه و بلند مرتبه است که هر روز بر تعداد و دامنه آنها افزوده میشود.
همچنین آپارتمان نشینی و زندگی در بُرجها تهدیدی بر بهداشت روانی افراد محسوب میشود؛ زیرا مسائلی چون ترس از ارتفاع، شلوغی محل سکونت، احساس ناامنی ناشی از زلزله و انفجارهای ناشی از نقص در تأسیسات ساختمان، شرایط تلخ و ناگواری را برای ساکنان به همراه میآورد که در برخی موارد، تغییر و اصلاح آن ناممکن به نظر میرسد.
افزون بر آن، در بیشتر ساختمانهای یاد شده، اساساً روابط عمیق همسایگی مشاهده نمیشود؛ زیرا در آپارتمان نشینی و جابهجاییهای متعدد، افراد بیش از آنکه همسایه یکدیگر باشند، به منزله مسافرانی هستند که برحسب اتفاق برای مدتی کوتاه در مجاورت یکدیگر قرار گرفتهاند؛ لذا در این شرایط احساس تعلّق و پیوند عمیق و سایر ارزشهای متعالی همسایگی به چشم نمیخورد.
در این نوع زندگی آپارتمانی، در بسیاری از موارد، حمایت عاطفی و اجتماعی، اعتماد و نوع دوستی، هیچ جایگاهی ندارد. این در حالی است که در دوران پیش از صنعت و تکنولوژی، زمانی که مرسومترین نوع مسکن در جهان، خانههای شخصی و تک واحدی بود، بیشتر افراد در خانههای ویلاییِ متشکل از اتاقهای متعدد، حیاط بزرگ، فضای سبز، حوض و بسیاری امکانات دیگر زندگی میکردند.