و لطیف، پیامآور محبت باشد. همچنین میتواند گوشخراش و آزار دهنده باشد که در این صورت، با لحنی تحقیرآمیز، پیامآور نفرت و انزجار خواهد بود.
در اهمیت خوش گفتاری همین بس که خوب سخن گفتن و سخن خوب به زبان آوردن، از ویژگیهای پیامبر اسلام صلی الله علیه و اله بود؛ چنانکه نقل است:
ایشان اهل فُحش و ناسزا نبود. نه دشنام میداد و نه بد زبانی میکرد و نه اهل هیاهو به راه انداختن در کوچه و بازار بود و نه بدی را به بدی جبران میکرد، بلکه میبخشید و گذشت میکرد.۱
علاوه بر آنچه گذشت، خوشرو بودن نیز یکی از مکارم اخلاقی در روابط و تعامل با همسایگان است و در آموزههای نبوی و علوی چهره در هم کشیدن و اخمرویی نسبت به برادران دینی به شدت نکوهش شده است.
از امام علی علیه السلام نقل است که پیامبر اسلام صلی الله علیه و اله هماره میفرمود:
اِنَّ اللّٰهَ یُبغضُ المُبعِّس فی وَجهِ إِخوانِه۲.
خداوند رو تُرش کننده در چهره برادرانش را دشمن میدارد.
افزون بر موارد یاد شده، شوخی کردن و ایجاد سرور و نشاط نیز یکی دیگر از مؤلّفههای حُسن خُلق است که در تعامل با همسایگان میتواند فضایی شاد و لذتبخش به وجود آورد و در مقابل، اخمو و غمگین بودن، کسالت، تلخی و سردی روابط را به وجود میآورد. بر همین اساس، پیامبر اسلام صلی الله علیه و اله یکی از ویژگیهای اهل ایمان را «شوخ طبعی» آنان دانسته و فرموده است:
الْمُؤْمِنُ دَعِبٌ لَعِبٌ وَ الْمُنَافِقُ قَطِبٌ غَضِبٌ۳.
مؤمن، شوخ و شنگ است و منافق، اخمو و عصبانی.