با توجّه به این نکته، برای هموار کردن راه استدلال در احکام و قضایای اخلاقی، باید اصولی راهبردی تدوین کرد؛ برای نمونه، در میان اصول راهبردی اخلاق پزشکی، به اصول نوینی همچون اُتونومی (احترام به اختیار و استقلال فردی)، سودمندی، عدم زیانباری و عدالت برمیخوریم که نخستین بار در سال ۱۹۸۳م. توسط چیلدرس۱ و بیوچامپ۲ تدوین شد و هم اکنون در بسیاری از کشورها اجرا میشود.۳
اصول مزبور در فرهنگ اسلامی ریشههای دینی، فلسفی و تاریخی دارد و در کنار آنها اصول دیگری نیز قابل پیگیری است که در ادامه به برخی از مهمترین اصول هستیشناختی، انسانشناختی و ارزششناختی که در تدوین اخلاق همسایگی و حلّ مشکلات و چالشهای اخلاقی همسایهها نقش راهبردی دارند، اشاره میکنیم.
این اصول در یک نگاه کلّی به چند دسته تقسیم میشوند:
۱. اصول هستیشناختی
باور به اینکه «جهان هستی، آفرینندهای یکتا و مدیر و مدبّر دارد»، نقطه عطف اصول هستیشناختی در اخلاق اسلامی است. بر این اساس، نظریه آفرینش بر نظام و جهان وجود حاکم است؛ یعنی تمام هستی با همه نظامش بیتردید به دست آفریدگاری دانا و توانا پدید آمده و این نظام هماهنگ، فرمانبُردار اوست و هرگز از فرمانش سربازنمیزند. این باور، نقطه عزیمت مکتب حیاتبخش اسلام است که در دامنه خود، اصول بسیاری را رقم میزند که مهمترین آنها بدین قرار است:
۱ ـ ۱. هدفمندی آفرینش
هدفمندی نظام هستی یکی از اصول هستیشناختیِ مبتنی بر قرآن و حدیث و بدین