البته با رشد و توسعه آپارتمان، بهویژه با ساخت مجتمعهای مسکن مهر در شهرهای بزرگ و کوچک ایران، امروزه زندگی آپارتمانی، بخشی از زندگی شهری است؛ به گونهای که براساس آمار، از جمعیت کل کشور ۳۹/۷۱ درصد در شهرها زندگی میکنند۱ که بسیاری از آنان زندگی آپارتمانی دارند.۲
حاصل آنکه به علت تغییرات اجتماعی، محدودیتهای محیطی، هزینههای بالای تهیه زمین و مسکن و نیز عدم مدیریت و بیتوجّهی برخی دولتمردان و مسئولان مسکن و شهرسازی، مهاجرت و گسترش پروژههای مسکن مهر و... در برخی شهرها چارهای جز گردن نهادن به زندگی آپارتمانی نیست؛ گرچه به اعتقاد ما آپارتمان نشینی قبایی ناسازگار بر تن ایرانیان است.
بر همین اساس و بناچار، ضمن پذیرش این نوع زندگی، باید برای تدوین اخلاق آپارتمان نشینی و ضوابط همسایگی آپارتمانی چارهای اندیشید تا آپارتمان به دلیل وارداتی بودنش، با گسترش خود، فرهنگ اسلامی ـ ایرانی را مضمحل و تباه نسازد؛ گرچه نمیتوان از این نکته هم چشم پوشید که همسایگی آپارتمانی فوایدی نیز به همراه دارد؛ از جمله: نظم پذیری و انضباط اجتماعیِ ساکنان، امنیت مالی و جانی، تقویت روحیه اتحاد و همدلی، تمرین مکارم اخلاقی (انصاف، ایثار، احسان، عفو و تحمل همسایه) و....۳
با توجّه به نوع متفاوت زندگی آپارتمان نشینی، میتوان آن را زمینه ساز ایجاد اخلاق و حقوقی متفاوت از زندگی سنّتی دانست که در نتیجه آن، عرصه همسایهداری، بسیار محدود و حساس شده است؛ چنانکه در منازل آپارتمانی به سبب ارتباط نزدیکی که خانهها با یکدیگر دارند، مراعات حال همسایگان، شرایط حساستری به خود گرفته است و به همین سبب جلوههای اخلاقی مثبت و منفی