مهمی است که عموماً محققان جامعهشناسیِ شهر به یک اندازه در پِی شناخت عوامل قوام بخش یا زوال بخش آن بودهاند.
از منظر صاحبنظران علوم اجتماعی نیز روابط همسایگی بخشی از «کیفیت زندگی»۱ است که در شرایط جامعه سنّتی، پاسخگوی بسیاری از نیازها بوده است. اکنون نیز اغلب در شهرها و محلههایی که روابط همسایگی عمیق و گستردهای در جریان است، چنین احساسی وجود دارد. اینکه در کنار چه کسانی زندگی کنیم، از نظر اجتماعی و فرهنگی مهم است؛ زیرا نوع مناسبات با همسایگان، بر کیفیت زندگی ما تأثیر میگذارد.
در دوران پیشامدرن (قبل از ورود صنعت به زندگی بشر) همسایگان در یک محله و کنار یکدیگر زندگی میکردند و این زندگی جمعی دارای امتیازات بسیاری بود که از آن جمله میتوان به احترام متقابل، خیرخواهی و یاری رسانی در سختیها اشاره کرد. در آن زمان همه افراد، نوعی رضایت و خرسندی از زندگی محلهای داشتند؛ زیرا در موقعیتها و مجالس شادی و سوگواری، همکار و غمخوار یکدیگر بودند، اما با پیشرفت تکنولوژی، امروزه انسانها در آپارتمانها محصور شدهاند و هر روز از یکدیگر فاصله بیشتری میگیرند؛ زیرا با رشد روزافزون شهر نشینی و تشکیل کلانشهرها جامعه شهری بیش از هر زمانی با کاهش مناسبات همسایگی و تضعیف و اضمحلال محله مواجه گردیده است.
بدین ترتیب، مناسبات همسایگی در شهرهای کوچک و بزرگ به دو شکل کلّی دیده میشود که به طور طبیعی به همسایهداری و اخلاق همسایگی ابعاد تازهای میبخشد و ما در ادامه به این ابعاد و شکلهای مختلف همسایهداری خواهیم پرداخت:
۱. همسایهداری سنّتی
تاریخ و فرهنگ شفاهی و مکتوب اقوام گذشته، از جمله مردم ایران و