(پورافکاری، ۱۳۹۲). در نظریه روانکاوی از این اصطلاح برای اشاره به رهاکردن تنش و اضطرابی استفاده میشود که در نتیجه فراخوانی افکار، احساسها، آرزوها و خاطرات سرکوبشده گذشته به سطح هشیار ذهن بروز میکند (ربر، ۱۳۹۰). واژه catharsis و abreaction غالباً به طور هممعنا به کار میروند (پورافکاری، ۱۳۹۲).
توجه به دو نکته ما را متوجه نیاز به فرآیند تخلیه هیجانی و تسکین نمایشی به عنوان یکی از فرآیندهای مهم تغییر میکند: اول آنکه انسان موجودی منطقیهیجانی است، و از همینرو برای شروع تغییر رفتار، افزایش آگاهی و ایجاد تغییرات شناختی بهتنهایی کافی نیست (شریفینیا، ۱۳۹۱)؛ و دوم آنکه، یکی از ابعاد مهم مشکل، هیجانهای مرتبط با مشکل است (پراچاسکا و پراچاسکا، ۲۰۱۰) که در فرآیند تغییر باید برای آن نیز چارهای اندیشید. بر اساس همین دو نکته است که نیاز به فرآیند تخلیه هیجانی احساس میشود. در حقیقت تخلیه هیجانی چندین کارکرد دارد:
تخلیه هیجانی و تسکین نمایشی، حالات هیجانی را که فرد در حال حاضر با آنها درگیر است نشان میدهد.
در این فرآیند تغییر، مراجعان فرصت مییابند هیجانهای انباشتهشده خود را از راههای گوناگون از جمله نمایش، تخلیه کنند و تسکین دهند (نک.: مادوس و تانگنی، ۲۰۱۰).
از آنجا که بیشتر مراجعان زمانی برای ایجادِ تغییر، انگیزه پیدا میکنند که افزون بر جنبههای شناختی، عواطفشان نیز به وسیله محرکهای بیرونی و درونی تحریک شود، تخلیه هیجانی یا تسکین نمایشی، انگیزه اقدام به تلاش برای بهبودی را افزایش میدهد (نک.: پراچاسکا و پراچاسکا، ۲۰۱۰).
از آنجا که بهبودی مراجع نیازمند محیط همدلانه و حمایتکنندهای است، فرآیند پالایش روانی این وضعیت را با شیوههای تخلیه هیجانی، همدلی و