تکلیف یا تکالیف متعددی مطرح میشود که در اینجا صرفاً به خطوط کلی، که همان فرآیندها است، اشاره میکنیم و تکنیکها متناسب با نوع مشکل بر اساس تحقیقات از پیش صورتگرفته یا خلاقیت محقق ساخته میشود و همین شیوه در خصوص تکالیف جلسات و تکالیف خانگی برگرفته از تکنیکها صدق میکند.
فرآیندهای تغییر
فرآیند تغییر، شیوه پدیدآمدن برخی تغییرات است که به نتیجه ویژهای منجر میشود (ربر، ۱۳۹۰) و نیز به هر تغییر یا تعدیل در چیزی که کانون و جهت آن مشخص باشد گفته میشود (پورافکاری، ۱۳۹۲).
در بررسیهای مربوط به فرآیندهای تغییر، پادآور۱ (۱۹۸۲) و ستروپ۲ (۱۹۸۱) معتقدند روانشناسان باید برای معینکردن و اندازهگیری فرآیندهای موجود در درمانهای مختلف بکوشند تا به گفته گلدفرید۳ (۱۹۸۰) بتوانند فرآیندهای مشترک «تغییر» را پیدا کنند (پراچاسکا، دیکلمنت، ولیسر، و فاوا، ۱۹۸۸).
در حقیقت، فرآیندها، فعالیتهای آشکار یا ناآشکاری هستند که افراد برای تغییردادن هیجان، تفکر، رفتار یا روابط مرتبط با مشکلات یا الگوهای زندگی خاص به آنها میپردازند (پراچاسکا و نوکراس، ۲۰۱۰)؛ هرچند نظامهای رواندرمانی درباره اینکه چه چیزی (هدف درمان) باید تغییر کند اختلاف دارند ولی درباره اینکه چگونه (فرآیند مداخله) این تغییر باید صورت گیرد توافق دارند.
فرآیندهای تغییر با تکنیکها و فنون درمانی تفاوت دارد. زیرا برای هر فرآیند، تکنیکها و فنون متعددی عرضه شده است که درمانگر میتواند متناسب با شرایط درمان و حال مراجع، از آنها استفاده کند (شریفینیا، ۱۳۹۱).
ده فرآیند تغییر بیشترین حمایت تجربی را تا به امروز کسب کردهاند که از لحاظ