اسلامی در موضوع خانواده (دولتخواه، ۱۳۹۲)، اثربخشی درمانگری توحیدی بر مؤلفههای شخصیت و مؤلفههای بالینی (هادی، ۱۳۸۷)، طراحی زناشویی درمانگری با رویکرد دینی (جدیری، ۱۳۹۵)، زوجدرمانی مبتنی بر خودنظمدهی اسلامی (جهانگیرزاده، ۱۳۹۶)، بسته درمانی قرب به خدا بر اساس اندیشه اسلامی برای درمان افراد مضطرب (آیینهچی، ۱۳۹۷)، الگوی درمانی خودنظمجویی برای افسردگی بر اساس منابع اسلامی (رفیعی هنر، ۱۳۹۶)، تدوین بسته درمانی لذتبری سعادتنگر برای افسردگی بر اساس منابع اسلامی (عباسی، ۱۳۹۷).
این پژوهشها به دو دسته تقسیم میشود: دسته اول پژوهشهای صرفاً نظری است که به صورت عملیاتی به حوزه مشاوره و درمان به منظور رفع مشکلات و اختلالات مرتبط با پژوهش انجامشده نپرداخته است؛ دسته دوم که به تدوین بستههای درمانی به منظور تکمیل کارهای پژوهشی نظر داشته است.
آنچه کمبودش در هر دو دسته از پژوهشهای روانشناسان دینی به چشم میخورد، نبود شیوهنامهای مشتمل بر چارچوبی مشخص و مدون برای تدوین بسته مداخلات (آموزشی، مشاورهای، درمانی) است. تحقیق حاضر بر آن است که مراحل گام به گام تبدیلشدن «ایده نظری» به «روش درمانی مؤثر» را در قالب طرحی نظاممند مد نظر قرار دهد. به بیان دیگر، بر آن است که اقدامات لازم برای ساخت نوعی مداخله روانشناختی (مبتنی بر محتوای اسلامی) را از ابتدای شکلگیری پایههای نظری مفاهیم تا زمان بهکارگیری عملی نتایج پژوهش در اتاق درمان و تثبیت نهایی درمان تبیین کند و به عنوان راهنمایی نظری و عملی برای محققان این عرصه (خصوصاً افرادی که در ابتدای کار تحقیق هستند) محل توجه قرار دهد.
کوتاه سخن آنکه، هدف اصلی این تحقیق تبیین مدلی پیشنهادی برای طراحی مداخلات است. البته برای رسیدن به این هدف، سعی بر آن است که با نگاهی جامع و البته فراخور این نوشتار مختصر، اقدامات اولیه و لازم قبل از تدوین مداخله نیز محل توجه واقع شود. برای نیل به این اهداف، و از آنجا که محور این