افسردگی، مشکلات طولانی جنسی، مشکلات طولانی ارتباطی، اختلالات سوء مصرف دارو و...) روحیه خود را از دست دادهاند و پیش از این تلاشهایشان برای تغییر ناکام مانده است و در نتیجه هماکنون احساس توانمندی نمیکنند. در این مواقع باید برای دادن تکالیف حتماً به توانمندیهای موجود و عملیاتی مراجع دقت شود؛ تا جایی که حتی اگر درمانگر تشخیص دهد که مراجع مهارت لازم برای انجامدادن درست و کامل تکلیفی را ندارد، باید ابتدا به مراجع کمک کند تا مهارت لازم و پایهای برای انجامدادن آن تکلیف را به دست آورد و سپس تکلیف مد نظر را به او بدهد. البته میتواند مراجع را برای به دست آوردن آن مهارت به درمانگری دیگر ارجاع دهد.
۶. تکالیف خانگی باید برآمده از همان جلسه درمان و مرتبط با اهداف هدفگذاریشده در آن جلسات باشد: هدف از تکالیف خانگی فقط این نیست که مراجع کارهایی را انجام دهد، بلکه هدف انجامدادن کارهایی است که به پیشرفتن فرآیند درمان کمک میکند. به منظور تأمین این هدف، تکالیفی باید به مراجع داده شود که برای رسیدن به درمان ضروری است. بر این اساس، باید درمانگر بسته به مطالب محل بحث که در جلسه درمانی مطرح میشود، در زمان مناسب، تکالیف خانگی مرتبط با مطالب و اهداف جلسه را مطرح کند.
۷. لازم است واگذاری تکالیف به مراجع، در صورت امکان، به صورت تشریک مساعی باشد و تکالیف ابداعی مراجع تشویق شود. همکاری با مراجع در تنظیم تکالیف، در حد امکان، مطلوب است. همکاری فعالانه مراجع در این کار، درمانگر را مطمئن میکند که واگذاری درمان متناسب با موقعیتهای فردی و نیازهای مراجع صورت خواهد گرفت. از سویی تشویق مراجع به همکاری در این باره، به مراجع میآموزد که چگونه درمان خودش را مدیریت کند. برای تأمین این هدف کافی است درمانگران از مراجعان بپرسند به نظر آنها