گذرکردن از این مرحله، فرآیند خاص خود را میطلبد. افرادی که برای رفتن از مرحله آمادگی به مرحله عمل هنوز بر فرآیندهای تغییری همچون افزایش آگاهی تکیه دارند، به احتمال قوی شکست خواهند خورد. زیرا فرآیند مناسبی برای طیکردن این مرحله به مرحله بعد انتخاب نکردهاند (مادوس و تانگنی، ۲۰۱۰)، بلکه برای عبور از این مرحله به مرحله عمل نیاز به فرآیند خودآزادسازی است.
بر اساس پنج تحقیقی که برای بررسی فرآیندهای تغییر در رواندرمانی انجام شد، مشخص شد فرآیندهای رفتاری بیشتر در مرحله اقدام استفاده میشود، در حالی که فرآیندهای شناختیعاطفی در مرحله آمادگی و تأمل بیشتر کاربرد دارد (نوکراس، کربس، و پراچاسکا، ۲۰۱۱). برخی محققان ترجیح میدهند مرحله آمادگی را به عنوان محرک اولیه مرحله اقدام در نظر بگیرند. ما به طور اساسی این مرحله را تصمیمگیری مینامیم (پراچاسکا، دیکلمنت و نوکراس، ۱۹۹۲).
از افرادی که در مرحله آمادگی هستند باید خواسته شود که برنامه التزام درمانیشان را به صورت مکتوب عرضه کنند و نشان دهند که چگونه آنها با دیگران درباره این تعهد خود سخن خواهند گفت (پراچاسکا، پراچاسکا، و جانسون، ۲۰۰۶). در این میان، کمککردن به بیماران به منظور شناسایی منابع حمایتی برای رفتار جدیدشان کار مهمی است؛ منابع حمایتی همچون خانواده، دوستان، همکاران و... (همان).
درمانگری که با مراجعی روبهرو است که در مرحله آمادگی قرار دارد، در قامت «مربی ورزشی با تجربه»ای است که در بسیاری از مسابقات مهم شرکت داشته و میتواند برنامه خوبی برای بازی عرضه کند یا برنامهای را که خود فرد دارد بررسی کند (نوکراس، کربس و پراچاسکا، ۲۰۱۱).
پژوهشهایی که برای مقایسه توزیع رفتارهای مربوط به مراحل تغییر در جمعیتهای مختلف انجام شد نشان داد که گروه اندکی در مرحله آمادگی بودند و اکثر افراد در مرحله پیشتأمل و تأمل به سر میبردند (لافورگ، ولیسر، ریچموند و اوون،