سبب میشود مدت طولانی در این مرحله باقی بمانند بدون آنکه قصد تغییر داشته باشند. این پدیده را تأمل مزمن۱ یا تأخیر رفتاری۲ مینامند (مادوس و تانگنی، ۲۰۱۰).
تحقیقی درباره ۲۰۰ سیگاری نشان داد که آنها به مدت دو سال در این مرحله بودند بدون اینکه عمل مؤثری انجام دهند (دیکلمنت و پراچاسکا، ۱۹۸۵؛ پراچاسکا و دیکلمنت، ۱۹۸۴؛ به نقل از: پراچاسکا، دیکلمنت، و نوکراس، ۱۹۹۲). همچنین، در یکی از تحقیقات گروهی مشتمل بر ۲۰۰ نفر که در مرحله تأمل بودند، دو سال پیگیری شدند و پاسخ متوسط این گروه، ماندن در مرحله تأمل برای کل دو سال، بدون پیشروی به سمت درمان عملی بود (پراچاسکا و نوکراس، ۲۰۱۰).
حرکت از مرحله پیشتأمل به مرحله تأمل نیازمند بهکاربردن فرآیندهای شناختی و عاطفی، همچون افزایش آگاهی و تسکین نمایشی (تخلیه هیجانی) است (دیکلمنت و همکاران، ۱۹۹۱؛ پراچاسکا و دیکلمنت، ۱۹۸۳؛ به نقل از: مادوس و تانگنی، ۲۰۱۰). همچنین، حرکت از مرحله تأمل به مرحله آمادگی نیاز به فرآیندهای ارزیابی، یعنی خودارزیابی مجدد و ارزیابی مجدد محیط، دارد (مادوس و تانگنی، ۲۰۱۰).
افراد این مرحله برای حرکتکردن از دام نشخوار فکری (تأمل مزمن) نیاز به گرفتن تصمیم قاطعی برای شروع تغییر دارند؛ تصمیمی که از گامهای کوچک مقدماتی برای عمل به منظور زمینهسازی اقدامات لازم برای حرکت به مرحله بعد شروع میشود (پراچاسکا و نوکراس، ۲۰۱۰). درمانگرانِ مراجعانی که در مرحله تأمل قرار دارند در قامت «معلم سقراطی» هستند که میکوشند مراجعان را به بینش درباره وضعیتشان برسانند (نوکراس، کربس و پراچاسکا، ۲۰۱۱).
مرحله سوم: آمادهسازی
هفت سال طول کشید تا محققان فرانظری این مرحله را به مدل فرانظری اضافه