مرحله دوم: تأمل
بنجامین (۱۹۸۷) میگوید در حال رفتن به خانه بودم. غریبهای به من نزدیک شد و آدرس پرسید. آدرس را توضیح دادم اما او برخلاف آن مسیر به راه افتاد. گفتم مسیر از این طرف است! گفت الان آمادگی کامل برای رفتن به آنجا را ندارم. این یعنی تأمل. میدانی کجا میخواهی بروی اما کاملاً آمادگی نداری بروی (پراچاسکا، دیکلمنت، و نوکراس، ۱۹۹۲).
یکی از جنبههای مهم افرادی که در مرحله تأمل به سر میبرند آن است که در حال حاضر دچار مشکلاند (یا میدانند که توانمندی مهم و مفید رضایتآوری را در زندگی ندارند) و قصد تغییر در آینده نزدیک دارند (پراچاسکا، دیکلمنت، ولیسر، و فاوا، ۱۹۸۸). آینده نزدیک، شش ماه معین شده است (نوکراس، کربس و پراچاسکا، ۲۰۱۱). با اینکه چنین افرادی از وجود مشکل خود (یا توانمندی لازم) آگاهاند یا آگاه شدهاند، و به طور جدی درباره غلبه بر مشکلشان (یا درباره ایجاد توانمندی) فکر میکنند اما هنوز تعهدی در قبال تغییرکردن در آنها ایجاد نشده است (پراچاسکا، دیکلمنت، و نوکراس، ۱۹۹۲).
جنبه مهم دیگر مرحله تأمل آن است که فرد در این مرحله مشغول سبک و سنگین کردن مشکل و راهحلهای آن (فایده توانمندی و راهحلهای ایجاد آن) میشود (همان). در ارزیابی این افراد عباراتی از این دست میشنویم: «مشکلی دارم که واقعاً فکر میکنم باید روی آن کار کنم» (پراچاسکا و نوکراس، ۲۰۱۰)؛ «یک روزی در آینده فکرم درباره تغییر را عملی خواهم کرد» (مادوس و تانگنی، ۲۰۱۰).
این افراد دچار تردیدند؛ تردیدهایی ناشی از آگاهی از فواید تغییر و سختیهای تغییر از یک طرف (پراچاسکا، پراچاسکا، و جانسون، ۲۰۰۶) و نیز تردید ناشی از خطرِ عملکردن و خطرِ ترککردن فواید آنی رفتار مشکلدار (یا وضعیت دستنخورده فعلی) از سوی دیگر، که این تردیدها منجر به دوسوگرایی شدید در آنها شده و