تحقیقات مفهومشناسی به دو دسته تقسیم میشود:
تحقیقات فاقد پیشینه: به این معنا که تحقیقی که محقق در حوزه روانشناختی قصد انجامدادنش را دارد، پژوهشی نو و فاقد پیشینه روانشناختی است. در این تحقیقات محقق بعد از انجامدادن مرحله نخست (واژهپژوهی لغوی) و مرحله دوم (مفهومپژوهی دینی) سراغ مرحله سوم (تحلیل مفهوم با رویکرد روانشناختی) میرود.
تحقیقات دارای پیشینه: در این تحقیقات محقق بعد از انجامدادن مرحله نخست (واژهپژوهی لغوی) و مرحله دوم (مفهومپژوهی دینی) و قبل از رفتن به مرحله سوم (تحلیل مفهوم با رویکرد روانشناختی)، به سراغ تحقیقات مفهومشناسی روانشناختی از پیش موجود میرود و ضمن بررسی و در نظر داشتن نتایج مفهومشناسی آنها، به مرحله سوم، که همان تحلیل مفهوم با رویکرد روانشناختی است، وارد میشود.
برای مشخصکردن اینکه مفهوم تحت بررسی ما در کدام یک از دو دسته فوق (تحقیقات فاقد پیشینه و تحقیقات دارای پیشینه روانشناختی) قرار میگیرد، محقق، وجود یا فقدان معادل یا معادلهای روانشناختی مفهوم مد نظر را بررسی میکند. در صورت وجود معادل یا معادلهای روانشناختی روشن میشود که مفهوم مد نظر در روانشناسی نیز پیش از این مطرح بوده و دارای پیشینه است. وجود پیشینه در روانشناسی، امکان بررسیهای بیشتر به منظور آشنایی عمیقتر با مفهوم و زوایای آن را ممکن میسازد و چهبسا راجع به تبیین مؤلفههای مفهوم نیز بتواند راهنماییهای بیشتری در اختیار محقق بگذارد.
معادلیابی در روانشناسی نیازمند انجامدادن گامهای ذیل است:
۱. کلیدواژهیابی: کلیدواژههای مترادف یا حتی متضادی که به معادلیابی بهتر در روانشناسی کمک میکنند، گردآوری میشوند.