فرآیند درمان، شانسی یا مربوط به متغیرهای مخل همچون گذر زمان، آثار ارزیابی روانشناختی، یا حضور انواع متفاوت مراجعان در شرایط درمان، یا مثلاً بر اثر امید و انتظار به درمان و... نبوده است (نک.: کمپلس و استنلی، ۱۹۶۳؛ کازدین، ۱۹۹۲، به نقل از: چمبلس و هالون، ۱۹۹۸). به بیان دیگر، فقط به دنبال آن بودهایم که بدانیم آیا طرحنمای درمانی ما برای گروهی خاص و مشکلی خاص اثر داشته است یا خیر (نک.: همان). اما، همانگونه که اشاره شد، در مرحله کارآمدی، روی گروه کنترل،۱ اقداماتی صورت میگیرد (نه اینکه مثل مرحله قبل صرفاً گروهی باشد که درمان دریافت نمیکند). زیرا در این مرحله میخواهیم تفاوت سازوکار تأثیرگذاری (شیوه تأثیرگذاری) این طرحنمای جدید ساختهشده را در مقایسه با سازوکار تأثیرگذاری طرحنمای درمانی دیگری که به گروه کنترل دادهایم دریابیم (نک.: همان). در ادامه به اقدامات لازم برای انجامدادن این مرحله اشاره خواهد شد.
البته تفاوتهای دیگری نیز بین مرحله اول و دوم وجود دارد، همچون اینکه در مرحله دوم، برای اثبات کارآمدی نیاز به اجرای حداقل دو بار طرحنمای درمانی ساختهشده در دو آزمایشگاه متفاوت با دو گروه از متخصصان درمانگر مختلف داریم که در هر دو اثربخشبودن درمان نشان داده شود (نک.: همان). لذا اگر تأثیرات طرحنمای جدید، فقط در یک مطالعه ثابت شده باشد، یا اگر همه تحقیقات را یک گروه انجام داده باشند، ما نتایج را صرفاً امیدبخش میدانیم و به درمان، برچسب «احتمالاً کارآمد»۲ (مرحله امکانسنجی) میزنیم تا زمانی که تکرار اجرای درمان (به همت گروههای مختلف در موقعیتهای آزمایشی مختلف) صورت گیرد که در نتیجه بتوان با دیدن تأثیرگذاری آن در موقعیتهای مختلف، برچسب «کارآمدی» بر آن زد (همان).