نوکراس، ۲۰۱۰). البته بیشتر پسرفتکنندگان دوران بیپایانی را در چرخهها نمیگذرانند و از سویی نیز آنها در هنگام بازگشتها، دقیقاً به نقطه اولی که از آن شروع کرده بودند برگشت نمیکنند، بلکه در عوض، هر بار پسرفتکنندگان دوباره از وسط مراحل قبلی شروع به حرکت میکنند و به طور بالقوه از اشتباهاتشان میآموزند. همچنین، میتوانند تلاشهایی متفاوت با دور قبل انجام دهند (دیکلمنت و همکاران، ۱۹۹۱، به نقل از: پراچاسکا، دیکلمنت و نوکراس، ۱۹۹۲).
یکی از اقدامات مناسب در مواجهه با پدیده بازگشت، آمادهبودن برای جلوگیری از بازگشت در درمان۱ است که ضمن پیشبینی احتمال بازگشت بیمار موجب میشود در صورت بازگشت احساس گناه بیوجه درمانگر و نیز احساس خجالت بیوجه مراجع کاهش یابد (پراچاسکا، نوکراس، و دیکلمنت، ۲۰۰۵، به نقل از: نوکراس، کربس، و پراچاسکا، ۲۰۱۱).
برای جلوگیری از بازگشت، برنامه «پیشگیری از بازگشت»۲ طراحی شده است که نوعی آموزش خودمدیریتی برای جلوگیری از بازگشت و تقویت مرحله نگهداری است (مارلات۳ و گوردون،۴ ۱۹۸۵، به نقل از: پراچاسکا و نوکراس، ۲۰۱۰). این برنامه به درمانجویان میآموزد که:
۱. از برگشت به عنوان پدیدهای محتمل آگاه باشند.
۲. موقعیتهای پرمخاطره را شناسایی کنند.
۳. بیاموزند چگونه با تمایلات و علائق معطوف به انجامدادن رفتارهای موجب عادت مقابله کنند.
۴. با کاهشدادن نتایج منفی بازگشت و نیز درسگرفتن از تجارب، آسیبهای بازگشت را کاهش دهند.