موازي یکدیگر بوده و هيچ گاه به مقصدي مشترک نميرسند؛ بلکه ميان مقصد و رهروان هر دو تفاوت ماهوي وجود داشته و چگونگي حرکت در هر دو نيز با ديگري متفاوت است؛ برخي از آيات، تقابل این دو را چنين ترسيم کردهاند: مؤمنان در مسير سبيلالله حرکت ميکنند و مسير کافران و اولياي شيطان، سبيل طاغوت است.
تعبير قرآني از راه خدايي «صراط مستقيم»، «سبيلي» و... است. علامه طباطبائي در تبيين اين راه ذيل آيه «اهدنا الصراط المستقيم» مينويسد:
صراط مستقيم راهی است به سوی خدا، كه هر راه ديگری كه خلايق به سوی خدا دارند، شعبهای از آن است، و هر طريقی كه آدمی را به سوی خدا رهنمايی میكند، بهرهای از صراط مستقيم را داراست؛ به اين معنا كه هر راهی و طريقهای كه فرض شود، به آن مقدار آدمی را به سوی خدا و حق راهنمايی میكند كه خودش از صراط مستقيم دارا و متضمن باشد؛ اگر آن راه مقدار اندكی از صراط مستقيم را دارا باشد، رهرو خود را كمتر به سوی خدا میكشاند، و اگر بيشتر داشته باشد، بيشتر میكشاند؛ اما خود صراط مستقيم، بدون هيچ قيدوشرطی رهرو خود را به سوی خدا هدايت میكند و میرساند؛ به همين جهت خدای تعالی نام آن را صراط مستقيم نهاد؛ چون كلمه «صراط» به معنای راه روشن است؛ زيرا از ماده «ص ـ ر ـ ط» گرفته شده كه به معنای بلعيدن است؛ و راه روشن، گویی رهرو خود را بلعيده، و در مجرای گلوی خويش فرو
برده، كه ديگر نمیتواند اين سو و آن سو منحرف شود، و نيز نمیگذارد كه از شكمش بيرون شود.