بهطور طبيعي نخستين نياز براي آغاز يک حرکت، آگاهي از راه اصيل و نقشه آن است؛ اين نکته بديهي است که انسان براي حرکت در هرمسيري نيازمند آگاهيهاي درست و دقيق از اصل مسير و راههاي انحرافي آن است؛ چرا که بدون شناخت از موقعيت خود و مسير، هرگونه اقدامي ممکن است انسان را از هدف دور يا منحرف سازد؛ حال اين پرسش مطرح است راه اصيل حيات انساني چيست؟ و قرآن مسير حيات انساني را چگونه ترسيم کرده است؟
يکي از جديترين مسائلي که قرآن بدان توجه نشان داده است، مسئله راه و مسير حيات انساني است. بسامد واژگاني و مفهومي اين موضوع در آيات، بیانگر اهميت و ضرورت آن از منظر قرآني است.
در نگاه علامه طباطبائي، خداوند در قرآن برای نوع بشر و ديگر آفريدهها، راهی برای سير به سوی پروردگارشان معرفی نموده است؛ برای نمونه در آيه (ياأيُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّكَ كادِحٌ إِلی رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلاقِيهِ)،۱ بهطور خاص به راهی ویژه انسانها اشاره شده است؛ افزون بر آن آياتي چون (وَ إِلَيْهِ الْمَصِيرُ)۲ و (ألا إِلَی اللَّهِ تَصِيرُ الْأُمُورُ)۳ حاکی است که تمامی موجودات راهی برای خود داشته، و همه راههایشان به سوی خدا منتهی ميشود.۴
1.. انشقاق: ۶: «اى انسان! حقّاً که تو به سوى پروردگار خود به سختی در تلاشى، و او را ملاقات خواهى کرد».
2.. مائده: ۱۸: «و بازگشت [همه] به سوى اوست».
3.. شورا: ۵۳: «هشدار که [همۀ] کارها به خدا باز مىگردد».
4.. المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۲۸ ـ ۲۹.