63
انسان در تراز قرآن

مطابق اين آيه شريفه، وجود پنداره نفي هدف آفرينش انسان، در عهد نزول قرآن قطعي است؛ هرچند برهان و استدلال ياد شده در آيه، همه مدعيان اين پنداره را در پيش و پس از نزول قرآن نيز شامل ميشود. علامه طباطبايي با عنايت به بخش دوم اين آيه، آن را اشاره به برهاني می‌داند كه قیامت را اثبات و نفی آن را انكار می‏كند، و اين برهان، تنزيه خداست از انجام كار بيهوده؛ چراکه در اين تنزيه، خداوند خود را به چهار وصف ستوده است: نخست اينكه خدا فرمانروای حقيقی عالم است؛ دوم اينكه او حق است و باطل در او راه ندارد؛ سوم اينكه معبودی جز او نيست؛ چهارم اينكه مدبر عرش كريم است و چون فرمانروای حقيقی است، در باره هر چيزی هر حكمی براند، چه ايجاد باشد و چه برگرداندن، چه مرگ باشد و چه حيات و رزق، حكم وی نافذ بوده و امرش محقق خواهد شد؛ چون آنچه از او صادر می‏شود و هر حكمی كه می‌دهد حق محض است و از حق محض غير از حق محض سر نمی‏زند و باطل و عبث در او راه ندارد. افزون بر این، از آنجا که ممكن است تصور شود با اين خدا، امکان وجود خدايی ديگر نیز با حكمی ديگر وجود دارد، كه می‌تواند حكم او را باطل سازد، ازاین‌رو آیه مزبور، خداوند را به پروردگاری که جز او معبودی نيست وصف نمود، و معبود ازاین‌رو سزاوار پرستش است كه دارای ربوبيت بوده و چون معبودی جز او نيست، پس تنها رب عرش كريم و تنها مصدر احكام اين عالم اوست.۱

1.. المیزان فی تفسیر القرآن، ج‏۱۵، ص۷۳.


انسان در تراز قرآن
62

چون لعب چيزی است كه نفس آدمی را به سوی خود جذب نموده و از كارهای عقلايی و واقعی و دارای اثر باز می‏دارد، در نتيجه همين لعب يكی از مصاديق لهو هم خواهد بود؛ حال اگر خلقت اين عالم برای غرضی نبود كه به خاطر آن خلق شده باشد و خدای سبحان مرتب ايجاد كند و معدوم نمايد، زنده كند و بميراند، آباد كند و خراب نمايد، بدون اينكه غرضی مترتب بر افعال او باشد كه به خاطر آن غرض بكند هر چه را كه می‏كند، بلكه صرفا برای سرگرمی باشد كه يكی را پس از ديگری ببيند، كه از يك‌نواختی حوصله‏اش سر نرود و دچار كسالت و ملال نشود، و يا از تنهايی در آيد و از وحشت خلوت رهايی يابد، در اين صورت مثل ما خواهد بود كه از تكرار يك عمل خسته می‏شويم؛ لذا با آن بازی می‏كنيم، تا ملال و خستگی و كسالت و سستی خود را دفع كنيم.۱

نفی عبث

خداوند در آيه‌ای ديگر بر پنداره نفي هدف از آفرينش انسان، به طور خاص چنين خط بطلان ميكشد: (أفَحَسِبْتُمْ أنَّما خَلَقْناكُمْ عَبَثاً وَ أنَّكُمْ إِلَيْنا لا تُرْجَعُونَ فَتَعَلی اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْكَرِيم‏): «آيا پنداشتيد كه شما را بيهوده آفريده‏ايم؟ و اينكه شما به سوی ما بازگردانيده نمی‏شويد؟ پس والاست پروردگار، فرمانروای بر حق؛ خدايی جز او نيست؛ [اوست‏] پروردگار عرش گرانمايه».۲

1.. المیزان فی تفسیر القرآن، ج‏۱۴، ص۲۵۹.

2.. مؤمنون: ۱۱۵.

  • نام منبع :
    انسان در تراز قرآن
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1393
    نوبت چاپ :
    اول
    شمارگان :
    1000
تعداد بازدید : 5566
صفحه از 212
پرینت  ارسال به