قرآن در مقابل اين نگره، بارها غريو برهان خويش را فرياد زده تا شايد انسانهايی که در خواب غفلت فرو رفته، بيدار شوند. اینک در ادامه این گفتار به گونهشناسی آیات در نفی انگاره پوچگرایی میپردازیم.
نفی لعب
قرآن با نفي پنداره بازيچه بودن آفرينش هستي، به هدفمندي آن به عنوان یکی از اصول نظام احسن تأکيد دارد. این مهم، دستکم در دو آيه بیان شده است:
نخست. (وَ ما خَلَقْنَا السَّماءَ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما لاعِبينَ)۱: «و آسمان و زمين و آنچه را كه ميان آن دو است به بازيچه نيافريديم»؛
دوم. (وَ ما خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما لاعِبينَ)۲: «و آسمانها و زمين و آنچه را كه ميان آن دو است به بازی نيافريدهايم».
در آيات پیش گفته «لعب»؛ يعني هر عمل بدون هدف، از آفرينش هستي نفي شده است؛ چرا که از آفريننده حکيمي چون خداوند، محال است که نظام هستي را با این گستره و شگفتي بی هدف آفريده باشد؛ افزون بر اینکه لعب، مستلزم وجود جهل و نقص در فاعل است که از انجام آن به دنبال انتفاع است.۳ علامه طباطبائی نیز با درنگي عمیق در اين باره واژه لعب به معنای انجام عمل با نظمی خاص، بدون انگیزهای عقلايی و تنها با انگیزه خيالی و غير واقعی میداند؛ مانند بازیهای کودکان كه جز مفاهيمی خيالی از تقدم و تأخر، سود و زيان، و رنج و خسارت، كه همه مفاهيمی فرضی و موهوم هستند، اثری ندارد: