انکار و شگفتی انسان از امکان حيات پس از مرگ است.۱ در ادامه، گزاره (أَوَ لَا يَذْكُرُ الاْءِنسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِن قَبْلُ وَ لَمْ يَكُ شَيْئا)۲ فقدان تذکر در خلقت اوليه را به انسانِ منکر معاد نسبت ميدهد، که این خود ميتواند علت پنداره ترديد و انکار وي باشد. به دیگر سخن، خداوند در مقام پاسخ به اين انسان، آفرينش پيش از مرگ او را يادآور شده و ميفرمايد: «آيا انسان به ياد ندارد که پيش از اين ما بوديم که انسان را آفريديم در حالي که هيچ بود؟».
خاستگاه ترديد
در اينکه چرا انسان دچار چنين ترديد و انکاری نسبت به معاد ميشود، مفسران با توجه به آيات ياد شده، توجیه گوناگونی ارائه کردهاند که مهمترين آنها عبارتند از:
نسيان
در نگاه برخي از مفسران، دليل ترديد يا انکار معاد از سوی برخی از انسانها، فراموشي است؛ از اين منظر، اساساً راز نامگذاري «انسان» در اين است که عهد الهی را فراموش ميکند؛ بر این باور، اصل واژه انسان «انسيان» از ريشه نسيان ميباشد. در آيه مورد بحث نيز يادکردِ «ذکر» در جمله «اوَ لا يَذكُرُ» تأييدي بر اين معناست. نسيان انسان به این معناست که دلایل آفاقي و انفسي را در اينکه چگونه برانگيخته خواهد شد، فراموش کرده است.۳