روح در وي صورت گرفت؛ زيرا پس از آن آدم علیه السلام استعداد تجلي خدا را در وجود خود مشاهده نمود و در اثر لطافت، روحانيت و نورانيتي یافت كه او را شايسته اين تجلي مينمود و اينجا بود كه او به كعبه حقيقي تبدیل گردید.۱
در این باره باید گفت افضليت عناصر، مستلزم افضل بودن موجوداتي كه از آن عنصر پدید آمدهاند نميشود؛ زيرا عناصر، اجرام بسيطي هستند كه موجودات به تنهايي از آنها به وجود نیامده، بلكه از تركيب چند عنصر پديد ميآيند، اجسام انساني نيز این گونه از تركيب همه عناصر با يكديگر به وجود آمدهاند؛ انسان با روح لطيف و نوراني خود بر همه مركبات برتري يافته است؛ زيرا در جسم انساني، جزئی از ملكوت كه ملائكه هم از آن هستند شریک است؛ ازاینرو براي ابليس دليلي بر تفضيل بر آدم وجود نداشته و تنها در اين باره دچار شبهه گمراه كنندهاي شد که باعث گرديد تا از سجده بر آدم امتناع کرده و در اثر آن از ملأ اعلي رانده شود.۲
در پايان آيه (وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا الّا إِبْليسَ أبی وَ اسْتَكْبَرَ وَ كانَ مِنَ الْكافِرينَ)۳ ابليس در اثر خودداری از سجده، در زمره كافران شمرده شده است؛ در تبيين مفهوم (وَ كانَ مِنَ الْكافِرينَ) برخي از مفسران بر اين باورند كه جمله استینافی است و معناي درست آن اين