تكاليف انسان را، وسع و توانايي وجودي وي دانسته است؛ همانند آيه (لا يكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً الّا وُسْعَها).۱
گاه براي مكلف شرايطي پيش ميآيد كه مجبور ميشود براي حفظ جان خود از حرام استفاده كند؛ قرآن با مورد توجه قرار دادن اين احتمال، در آياتي چند به آن پرداخته است؛ برابر اين آيات، انسان در شرايط اضطرار و عسروحرج ميتواند به مقدار رفع ضرورت و دفع عسر از حرام بخورد؛ چنان كه در سوره بقره، نحل، انعام و ... با عبارت (فمَنِ اضْطُرَّ غَيرَ باغٍ وَ لا عادٍ فَلا إِثْمَ عَلَيهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحيم)۲ بدان اشاره شده است؛ اضطرار ياد شده در آيه، تنها مجوز خوردن از حرام به مقدار «سد رمق» بوده و خوردن بيش از اين مقدار روا نيست؛ ازاينرو بیشتر مذاهب اسلامي سير خوردن را حرام میدانند؛۳ در این پیوند از نگاه راوندي ضرورتي که خوردن مردار را مباح ميکند، ترس از تلف شدن جان در اثر گرسنگي است.۴
از نظر سبزوراي، آمدن قيد «غير باغ او عاد» پس از واژه اضطرار در آيات، تذكر به اين نكته است كه براي هيچ كسي تحديد و تفسير اضطرار از سوی خودش روا نيست. ذكر صفت غفران الهی نيز اشاره به اين معناست كه در موارد اضطرار، خوردن از حرام معصيت نيست؛ چرا كه جواز آن اعلام شده است و از آنجا که اندازه و مقدار «ضرورت» به مردم موكول شده است و افراد اندکی به اندازه ضرورت اكتفا ميكنند، ازاینرو گريزي از نياز به غفران الهی نيست.۵