مشتقات اسمي حرام، مانند «حُرُم»، «المحرّم»، «حُرُمات»، «مُحَرَّمًا»، «محرّمة»،... و مشتقات فعلي آن، همانند «حَرّم»، «حُرّم»، «يحرّم»، «تُحَرّمُ»، «تحرّموا»، «حرّمت»، «حرّمنا»، «حرّموا»، ... نيز بارها در قرآن بهكاررفته است.۱
بهطوركلي حرام و مشتقات آن در قرآن به سه وجه معنايي منع، شرف و تحريم حكم استعمال شده است؛۲ براي نمونه در آياتي چون (حَرَامٌ عَلَى قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا)۳ آیه ۱۲ سوره قصص (وَحَرَّمْنَا عَلَيْهِ الْمَرَاضِعَ)۴ به معناي «منع»،۵ در آيه (جَعَلَ اللّهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ)،۶ به معناي «شرف» و در آياتي چون: (حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ...)،۷(لاَ تُحَرِّمُواْ طَيِّبَاتِ مَا أَحَلَّ اللّهُ لَكُمْ)۸ (و ر.ک: مائده: ۸۷؛ بقره: ۱۷۳ و ۱۷۵؛ آل عمران: ۵۰؛ نساء: ۲۳ و۶۰؛ انعام: ۱۱۹ و۱۴۰ و ۱۴۶؛ توبه: ۳۷؛ نحل: ۳۵) به معناي «تحريم حُكم» آمده است.
همچنين در قرآن واژگانی هستند كه به گونهاي مفهوم حرمت، در گوهر معنايي آنها نهفته است؛ واژگاني چون «رِجس»۹، «سُحت»۱۰،
1.. فرهنگ قرآن، ج۱۰، مدخل «حرام و حرمت».
2.. الوجوه والنظائر، ج۱، ص۲۹۳.
3.. انبیا: ۹۵: «و بر [اهل] شهری که نابودشان کردیم محال است که [در قیامت] به سوی ما برگردند».
4.. قصص: ۱۲: «و از پيش، شير دايگان را بر او حرام گردانيده بوديم».
5.. برخي از قرآنپژوهان منع تكويني در اعيان محرمه را از باب امتناع جمع متنافيين دانستهاند؛ همانند اجتماع خبيث با طيب كه ممتنع است و در آياتي از قرآن بدان اشاره شده است؛ سبزواري، مواهب الرحمن في تفسير القرآن، ج۲، ص۳۰۶.
6.. مائده: ۹۷.
7.. مائده: ۳ «بر شما حرام شده است مردار».
8.. مائده: ۸۷.
9.. غريب الحديث، ج۱، ص۱۴.
10.. الصحاح، ج۱، ص۲۵۲. «سحت»، مبالغه در صفت حرام است، ازاينرو «حرام سحت» گفته میشود نه «سحت حرام» ( الفروق اللغوية، ص۱۸۱، ۷۱۴)؛ همچنین سحت حرامي است كه كسب آن جايز نيست و بركت را از بين ميبرد (النهایه، ج۲، ص۳۴۵).