اضطراری ندارد، بلكه تنها آمادگيها و زمينههاست كه بدون اراده و خواست خود آنها هرگز به نتيجه نمیرسد؛ چنان که در آیه ۷۳ سوره انبیا آمده است، ذكر «اقامه صلاة و اداء زكات» پس از «فعل خيرات» به خاطر اهميت اين دو برنامه است كه نخست به طور عام در جمله (وَ أوْحَيْنا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْراتِ) و بعد به طور خاص بيان شده است.۱
علامه طباطبائي با نقد نظريه تشريعي بودن وحي در اين آيه، ديدگاهي خاص ارائه کردهاند. در نگاه ايشان آیه بر تحقق فعل خيرات دلالت دارد؛ به اين معنا كه وحی متعلق به فعل ايشان شده و سادهتر اينكه عمل خيرات كه از ايشان صادر میشده، به وحی و دلالتی باطنی و الهی بود كه مقارن آن صورت میگرفت و اين وحی، غير از وحی مشروعی است كه ابتدا فعل را تشريع میكند و سپس انجام آن را بر طبق آنچه تشريع شده بر آن مترتب میسازد. مؤيد اين معنا گزاره بعدی است كه میفرمايد: (وَ كانُوا لَنا عابِدِينَ)؛ زيرا اين جمله با توجه به ظاهر آن دلالت دارد كه ائمه پیش از وحی نیز، خداوند را عبادت میكردهاند و وحی، عمل ايشان را تأييد نموده است؛ همچنین عبادتشان با اعمالی همراه بوده كه وحی تشريعی قبلاً برايشان تشريع كرده بود؛ پس اين وحی به فعل خيرات تعلق گرفته است؛ وحی تسديد (تاييد) است، نه وحی تشريع. با توجه به آنچه گفته شد كه ائمه مؤيد به روحالقدس، روحالطهاره و نیرویی ربانی هستند كه ايشان را به فعل خيرات و اقامه نماز و دادن زكات دعوت میكند.۲