97
انسان در تراز قرآن

ویژگی‌های راهنمایان

در منطق قرآنی، راهنمایان و راهبران حیات انسانی، به دلیل رسالت هدایتگری که به عهده دارند، افرادی ویژه و دارای اوصافی خاص هستند، هرچند از جنس انسان بوده و از میان انسان‌ها به این مقام الهی مبعوث شده‌اند. راهنمایان، الگویی برای هدایت انسان‌ها هستند که خداوند از روی لطف و به اقتضای ربوبیت خویش، این افراد را در میان امت‌های انسانی برانگیخته است تا بار سنگین هدایت انسانی را بر دوش بگیرند. هراندازه که این رسالت اهمیت دارد، به همان اندازه نیز شرایط اعطای آن هم دشوارتر و حفظ آن، از سوی راهنمایان سخت‌تر خواهد بود. اینک با تکیه بر آیات الهی با ویژگی‌های راهنمایان، بیشتر آشنا می‌شویم.

۱‌. هم‌جنس بشر

راهنمایان الهی، از خاستگاه انسانی برخوردار بوده و همانند دیگر انسان‌ها هستند، و این سنت الهی است که از جنس غیر انسان راهنمایی برای انسان برنمی‌گزیند. توجه به این ویژگی، در نوع انتظارهای ما از راهنمایان تأثیر جدی دارد؛ افزون براینکه راهنمایان الهی همواره در برابر درخواست‌های نامعقول افراد، به ویژگی بشری و انسانی بودن خویش تأکید نموده‌اند؛ از جمله آیه (قَالَتْ لَهُمْ رُسُلُهُمْ إِن نَّحْنُ إِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ وَ لَـٰـكِنَّ اللَّهَ يَمُنُّ عَلَىٰ مَن يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَ مَا كَانَ لَنَا أَن نَّأْتِيَكُم بِسُلْطـٰنٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ)۱ اشاره به این نکته است که راهنمایان،

1.. ابراهیم: ۱۱.


انسان در تراز قرآن
96

از سخن علامه می‌توان دریافت که در فرهنگ قرآني واژه امام درباره هاديان غيرراستين و موسسان بدعت‌ها و پیشوایان گمراهی نيز به کار می‌رود؛ ازاين‌رو با دو امام در جامعه انساني روبه‌رو هستيم: امامي که با امر الهی مردمان را به سوی هدف نهايي هدايت ميکند و امامي که غايت راهبري آن شقاوت و آتش جهنم خواهد بود؛ استدلال علامه طباطبائي در این باره چنين است:

از ظاهر آيه (يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ فَمَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ بِيَمينِهِ فَأُولئِكَ يَقْرَؤُنَ كِتابَهُمْ وَ لا يُظْلَمُونَ فَتيلاً) استفاده می‏شود كه برای هر طائفه‏ای از مردم، امامی است غير از امام طائفه ديگر؛ چون امام را به جمعيت‏ها نسبت داده و فرمود «امامهم»؛ لذا نمی‏شود مراد از «امام» همان امام در آيه لوح باشد؛ برای اينكه در آنجا لوح محفوظ را يك امام ناميده كه دومی ندارد و مخصوص به طائفه معينی نيست. علاوه بر اين كلمه «بامامهم» مطلق است و مقيد به امام حق كه خدا او را هادی به امر خود قرارش داده باشد، نشده، و مقتدای ضلالت عين مقتدای هدايت امام خوانده شده و سياق ذيل آيه و آيه دومی هم مشعر بر اين است كه امامی كه روز قيامت خوانده می‏شود آن كسی است كه مردم او را امام خود گرفته باشند و به او اقتدا كرده باشند؛ نه آن كس كه خداوند به امامتش برگزيده باشد و برای هدايت به امرش انتخاب كرده باشد چه اينكه مردم هم او را پيروی كرده باشند و يا كنارش زده باشند. پس ظاهر اين می‏شود كه مراد از امام هر طائفه، آن كسی است كه مردم به پيشوايي‌اش تن در داده باشند، حال چه اينكه امام حق باشد و چه امام باطل.۱

1.. همان، ج‏۱۳، ص۱۶۵ ـ ۱۶۶.

  • نام منبع :
    انسان در تراز قرآن
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1393
    نوبت چاپ :
    اول
    شمارگان :
    1000
تعداد بازدید : 5859
صفحه از 212
پرینت  ارسال به