21
انسان در تراز قرآن

از ویژگی‌های موجود است. حال اگر با توجه به آيه (هَلْ أتی‏ عَلَی الْإِنْسانِ حِينٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُنْ شَيْئاً مَذْكُوراً)۱ چنین تصور شود که مراد «شيء مذکور» است، در پاسخ بايد گفت که ضمیر آوردن در سخن، خلاف اصل است و انسان موجودی مرکب از اجزایی خاص است که با عدم، قابل جمع نيست و آنچه در عدم است، تنها اعيان جواهر به شکل بسیط و غير ترکیب‌یافته است که شامل انسان نمی‌شود؛ ازاين‌رو، آيه نخست سوره دهر نيز دلیلی بر اين مدعا نخواهد بود.۲

فراسوی آفرينش انسان

هرچند جهان آفرينش و خلقت انسان، پيچده و داراي ابعادی گوناگون است، اما خلق چنین پدیده‌ای براي خداوند، بسیار آسان بوده و تنها از منظر انساني کاری دشوار به‌نظر می‌رسد؛ ازاين‌رو خداوند، آفرينش يحيي علیه السلام را آسان توصيف ميکند: (قالَ رَبُّكَ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ): «پروردگار تو گفته كه اين كار بر من آسان است»؛ هرچند که به طور طبیعی تولد یحیی علیه السلام با توجه به شرایط زکریای نبی و همسرش بسیار دشوار و حتی ناممکن بوده است؛ زکريا علیه السلام با آگاهي از وضعيت خود و همسرش، فرزنددارشدن در اين وضعيت را امری بسیار دشوار ميداند؛ بدین ترتیب، قرآن اين تصور ذهنی وي را چنين بيان مي‌کند: (قَالَ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي غُلَامٌ وَكَانَتِ امْرَأَتِي عَاقِراً وَقَدْ بَلَغْتُ مِنَ الْكِبَرِ عِتِيّاً)۳: «زکريا گفت: ”پروردگارا! چگونه برای من پسری به دنیا می‌آید و حال آنكه

1.. انسان: ۱.

2.. مفاتیح الغیب، ج‏۲۱، ص۵۲۰.

3.. مریم: ۸.


انسان در تراز قرآن
20

است.۱ در تعيين بازه زماني عبارت «من قبل» در آیه، ميان مفسران چند ديدگاه وجود دارد: «پیش‌تر»، «پيش از طلب فرزند»، «قبل از يحيي» و «آفرينش زکريا از طريق پدر و مادرش»، که همگي بر نوعي تقدم، پیش از ماجرای آغاز نیایش زکريا علیه السلام اشاره دارند.

زندگی انسان از منظر زماني دارای سه دوره گذشته، حال و آينده است؛ گذشته آن معدوم محض است؛ چنان که آيات سوره مريم بدان اشاره دارند.۲ هر دو آيه یادشده در بيان اين نکته یکسان بوده و تنها اسلوب بياني آنها متفاوت است؛ در آيه نخست، تعبير، به صورت خطابي: «ولَم تَكُ شيئاً» و در آيه بعد به شکل غيابي: «ولَم يَكُ شَيئاً» بيان شده است. برخي از معناشناسان اين دو ساختار را به يک معنا دانسته‌اند.۳

اینک برای تبیین بیشتر به بررسی کلید‌واژه‌های این آیات می‌پردازیم: تکن: فعل «تَكُ» و «يَكُ» در اصل تکن/ يکن از مصدر تکوين و ريشه «ک و ن» است؛ حرف «نون» به دليل زيادي آن در کلام حذف گردیده و گويي دوبار مجزوم شده است.۴ اين ريشه به معناي «بودن و پديد آمدن» است. هرچند کلمه «شَيئاً» در این آيات به معناي موجود است۵ ولی برخی از مفسران با استناد به اين آيات، استدلال کردهاند که معدوم، شيء نيست۶ و نميتوان چنین تعبیری را برای آن به کار برد؛ زيرا شيء بودن

1.. إرشاد الأذهان إلى تفسير القرآن، ج۱، ص۳۱۲؛ مفاتيح الغيب، ج‏۲۱، ص۵۱۴؛ تفسير الصافي، ج‏۳، ص۲۷۴؛ تقريب القرآن إلى الأذهان، ج‏۳، ص۴۳۱.

2.. مفاتیح الغیب، ج‏۲، ص۳۵۶.

3.. معاني القرآن،ج‏۳، ص۴۶.

4.. مجمع البيان، ج‏۶، ص۷۷۹.

5.. التبیان فی تفسیر القرآن، ،ج‏۷،ص۱۰۹؛ التحرير و التنوير، ج‏۱۶، ص۱۶.

6.. التفسیر المنیر فی العقیدة والشریعة والمنهج، ج‏۱۶، ص۵۱.

  • نام منبع :
    انسان در تراز قرآن
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1393
    نوبت چاپ :
    اول
    شمارگان :
    1000
تعداد بازدید : 5892
صفحه از 212
پرینت  ارسال به