187
انسان در تراز قرآن

است كه توصیف ابليس به كفر به پيش از نزول آيه برميگردد، نه به اين معنا كه قبل از امتناع از سجده بر آدم، وي كافر بوده است.

هرچند كه بسیاری از مفسران در معناشناسي اين بخش از آيه دچار حيرت شده و آن را به كفر قبل از خودداری ابليس از سجده بر آدم معنا كردند؛ البته اين نظر نادرست است؛ زيرا بديهي است كه در آن هنگام، افراد متصف به كفر اساساً وجود نداشتند كه ابليس به آنها ملحق گردد؛ همچنين اين احتمال كه ابليس در علم الهی كافر بود و خداوند از كفر وي آگاهي داشت ولي فرشتگان از آن آگاه نبودند، دیدگاه‌هایی است كه انگيزه معقولی براي طرح آنها وجود ندارد؛ زيرا فعل ماضي، مفيد سپري شدن زمان فعل پیش از تكلم است؛ همين گونه است دیدگاه كساني كه «كان» را به معناي «صار» دانستهاند؛ همانند آيات (قالَ سَآوي إِلی‏ جَبَلٍ يَعْصِمُني‏ مِنَ الْماءِ قالَ لا عاصِمَ الْيَوْمَ مِنْ أمْرِ اللَّهِ الّا مَنْ رَحِمَ وَ حالَ بَيْنَهُمَا الْمَوْجُ فَكانَ مِنَ الْمُغْرَقينَ)؛ ۱(فَكانَتْ هَباءً مُنْبَثًّا)۲ يعني ابليس با سجده نکردن، كافر شد و امتناع وي از آن، ناشي از استكبارش بود و اعتقاد داشت امر الهی از روي حكمت نبوده است؛ در حالي كه آنچه موجب تغيير ابليس شد استخفاف حكمت الهی بود.۳

برخی نيز وجه تسميه ابليس به كافر را اين‌چنين توجيه كرده‌اند كه ابليس راه سعادت كه شريعت براي هر انساني عرضه كرده است را از بندگان پوشيده ميدارد؛ همچنين خداوند او را از كافران خواند، نه از

1.. هود: ۴۳: «گفت: ”به زودى به کوهى پناه مى‏جويم که مرا از آب در امان نگاه مى‏دارد“؛ گفت: ”امروز در برابر فرمان خدا هيچ نگاهدارنده‏اى نيست، مگر کسى که [خدا بر او] رحم کند.“ و موج ميان آن دو حائل شد و [پسر] از غرق‏شدگان گردید».

2.. واقعه: ۶: «و غبارى پراکنده گردند».

3.. التحریر والتنویر، ج۱، ص۴۲۶.


انسان در تراز قرآن
186

روح در وي صورت گرفت؛ زيرا پس از آن آدم علیه السلام استعداد تجلي خدا را در وجود خود مشاهده نمود و در اثر لطافت، روحانيت و نورانيتي یافت كه او را شايسته اين تجلي مينمود و اينجا بود كه او به كعبه حقيقي تبدیل گردید.۱

در این باره باید گفت افضليت عناصر، مستلزم افضل بودن موجوداتي كه از آن عنصر پدید آمده‌اند نمي‌شود؛ زيرا عناصر، اجرام بسيطي هستند كه موجودات به تنهايي از آنها به وجود نیامده، بلكه از تركيب چند عنصر پديد مي‌آيند، اجسام انساني نيز این گونه از تركيب همه عناصر با يكديگر به وجود آمده‌اند؛ انسان با روح لطيف و نوراني خود بر همه مركبات برتري يافته است؛ زيرا در جسم انساني، جزئی از ملكوت كه ملائكه هم از آن هستند شریک است؛ ازاین‌رو براي ابليس دليلي بر تفضيل بر آدم وجود نداشته و تنها در اين باره دچار شبهه گمراه كننده‌اي شد که باعث گرديد تا از سجده بر آدم امتناع کرده و در اثر آن از ملأ اعلي رانده شود.۲

در پايان آيه (وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا الّا إِبْليسَ أبی‏ وَ اسْتَكْبَرَ وَ كانَ مِنَ الْكافِرينَ)۳ ابليس در اثر خودداری از سجده، در زمره كافران شمرده شده است؛ در تبيين مفهوم (وَ كانَ مِنَ الْكافِرينَ) برخي از مفسران بر اين باورند كه جمله استینافی است و معناي درست آن اين

1.. تفسیر روح البیان، ج۳، ص۱۸۱ـ ۱۸۲.

2.. التحریر والتنویر، ج۱۴، ص۴۵.

3.. بقره: ۳۴: «و چون فرشتگان را فرموديم: ”براى آدم سجده کنيد“؛ پس بجز ابليس ـ که سر باز زد و کبر ورزيد و از کافران شد ـ [همه] به سجده درافتادند».

  • نام منبع :
    انسان در تراز قرآن
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1393
    نوبت چاپ :
    اول
    شمارگان :
    1000
تعداد بازدید : 5907
صفحه از 212
پرینت  ارسال به