139
انسان در تراز قرآن

«بَسل»۱ و «محظور»۲ از اين گونه‌اند. تفاوت حرام با «محظور» اين است که حرام جز به کار «قبيح» تعلق نميگيرد، ولی محظور تنها به اعتبار نهی کننده بستگی دارد و ممکن است حتي به «حُسن» نيز تعلق گيرد؛ ازاين‌رو هر حرامي محظور است، ولی عکس اين قضيه صادق نيست و تنها زماني محظور حرام خواهد بود که روشن باشد نهی کننده، چیزی جز کار قبيح را محظور اعلام نمي‌کند؛ همانند محظورات شرعي؛۳ هرچند از نگاه شيخ طوسي در شريعت، غير از محرّم، به قبيح نيز محظور اطلاق ميشود؛۴ برخي نيز در تفاوت حرام و محظور، ممنوعيت در حرام را، ابدي؛ ولی در محظور، موقت و داراي بازه زماني می‌دانند.۵ سُحت هم مبالغه در صفت حرام است؛ از‌اين‌رو «حَرامٌ سحت» گفته می‌شود، نه «سحتٌ حرام»؛۶ به دیگر سخن، سحت، حرامي است كه كسب آن جايز نبوده و بركت مال را از بين ببرد.۷

سبک‌شناسی قرآن در بیان مرزهای شریعت

گزارههاي قرآني هنگامی كه حاكي از نارضايتی خداوند و همراه با عقاب دنيوي يا اخروي نسبت به نگرش يا رفتاري باشند، دلالت بر حرمت

1.. «ابسال» از همين ماده به معناي تحريم آمده است (الصحاح، ج۴، ص۱۶۳۴). تفاوت «بسل» با حرام در اين است كه منع در بسل تنها به قهر است؛ همانند آيه (أولئك الذين أبسلوا بما كسبوا)، ولي اسباب منع در حرام عام است ( مفردات الفاظ القرآن، ص۴۷).

2.. النهایة، ج۱، ص۴۰۵؛ «حظر» نيز در لغت به معناي منع آمده و در برخي از آيات نيز همين معنا لحاظ شده است؛ همانند (وما كان عطاء ربك محظورا) ( الفروق اللغویة، ص۴۸۶).

3.. الفروق اللغویة، ص۴۸۶.

4.. العدة في اصول الفقه، ص۲۶.

5.. همان، ص۱۸۱ و ص۷۱۴.

6.. النهایة، ج۲، ص۳۴۵.


انسان در تراز قرآن
138

مشتقات اسمي حرام، مانند «حُرُم»، «المحرّم»، «حُرُمات»، «مُحَرَّمًا»، «محرّمة»،... و مشتقات فعلي آن، همانند «حَرّم»، «حُرّم»، «يحرّم»، «تُحَرّمُ»، «تحرّموا»، «حرّمت»، «حرّمنا»، «حرّموا»، ... نيز بارها در قرآن به‌كاررفته است.۱

به‌طور‌كلي حرام و مشتقات آن در قرآن به سه وجه معنايي منع، شرف و تحريم حكم استعمال شده است؛۲ براي نمونه در آياتي چون (حَرَامٌ عَلَى قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا)۳ آیه ۱۲ سوره قصص (وَحَرَّمْنَا عَلَيْهِ الْمَرَاضِعَ)۴ به معناي «منع»،۵ در آيه (جَعَلَ اللّهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ)،۶ به معناي «شرف» و در آياتي چون: (حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ...)،۷(لاَ تُحَرِّمُواْ طَيِّبَاتِ مَا أَحَلَّ اللّهُ لَكُمْ)۸ (و ر.ک: مائده: ۸۷؛ بقره: ۱۷۳ و ۱۷۵؛ آل عمران: ۵۰؛ نساء: ۲۳ و۶۰؛ انعام: ۱۱۹ و۱۴۰ و ۱۴۶؛ توبه: ۳۷؛ نحل: ۳۵) به معناي «تحريم حُكم» آمده است.

همچنين در قرآن واژگانی هستند كه به گونهاي مفهوم حرمت، در گوهر معنايي آنها نهفته است؛ واژگاني چون «رِجس»۹، «سُحت»۱۰،

1.. فرهنگ قرآن، ج۱۰، مدخل «حرام و حرمت».

2.. الوجوه والنظائر، ج۱، ص۲۹۳.

3.. انبیا: ۹۵: «و بر [اهل] شهری که نابودشان کردیم محال است که [در قیامت] به سوی ما برگردند».

4.. قصص: ۱۲: «و از پيش، شير دايگان را بر او حرام گردانيده بوديم».

5.. برخي از قرآن‌پژوهان منع تكويني در اعيان محرمه را از باب امتناع جمع متنافيين دانسته‌اند؛ همانند اجتماع خبيث با طيب كه ممتنع است و در آياتي از قرآن بدان اشاره شده است؛ سبزواري، مواهب الرحمن في تفسير القرآن، ج۲، ص۳۰۶.

6.. مائده: ۹۷.

7.. مائده: ۳ «بر شما حرام شده است مردار».

8.. مائده: ۸۷.

9.. غريب الحديث، ج۱، ص۱۴.

10.. الصحاح، ج۱، ص۲۵۲. «سحت»، مبالغه در صفت حرام است، ازاين‌رو «حرام سحت» گفته می‌شود نه «سحت حرام» ( الفروق اللغوية، ص۱۸۱، ۷۱۴)؛ همچنین سحت حرامي است كه كسب آن جايز نيست و بركت را از بين مي‌برد (النهایه، ج۲، ص۳۴۵).

  • نام منبع :
    انسان در تراز قرآن
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1393
    نوبت چاپ :
    اول
    شمارگان :
    1000
تعداد بازدید : 5886
صفحه از 212
پرینت  ارسال به