خودشان واگذارد».۱
در گزارش دیگری امام علیه السلام از قدریه یاد میکند که میخواستند خدا را به عدلش وصف کنند، اما او را از قدرت و سلطنت خویش خارج ساختند.۲
آنگونه که از این روایات استفاده میشود، قول به تفویض سبب سبک شمردن و کوچک کردن خداوند است و با قدرت و سلطنت الهی تعارض دارد. خدایی که حکیم و عزیز است و دارای بالاترین مرتبه کرامت و عزّت است، خود بر همه امور عالم احاطه و قدرت دارد و بر اساس حکمت به تدبیر امور میپردازد. تفویض امور به دیگران، خروج از سلطنت و حاکمیت خداوند و نشانه ضعف و محدودیت قدرت و سلطه الهی است که در مورد خداوند امکان ندارد.
در گزارشی که حریز بن عبداللّه سجستانی نقل کرده است و بزرگانی چون صفار، ابن محبوب، احمد بن محمد بن عیسی، حسین بن سعید اهوازی و حماد بن عیسی در طریق نقل آن قرار دارند، امام صادق علیه السلام فرمود:
۰.کسی که گمان کند امر به او تفویض شده است، چنین کسی خداوند را در سلطنت خویش سبک و کوچک کرده است و چنین کسی کافر است.۳
امام رضا علیه السلام نیز قائل به تفویض را مشرک معرفی فرمود.۴
همت و تلاش ائمه علیهم السلام بر این بود که نشان دهند اولاً نفی جبر و اعتقاد به اختیار و قدرت انسان، مستلزم نفی مشیت و قدرت خداوند نیست و ثانیاً اختیاری که در آن قدرت و مشیت خدا نباشد، تفویض و باطل است.