دانستهاند؛ برخی سوسن نصرانی و برخی معبد جُهَنی را منشأ پیدایش این حرکت در بصره دانستهاند.
البته عدهای نیز بر این باورند که این حرکت در شام پدید آمد و متون فلسفی و لاهوت مسیحی را در پیدایش این اندیشه در میان مسلمانان مؤثر دانستهاند.۱ این جنبش که حرکتی دینی - سیاسی بود، از سوی مخالفان به «قَدَریه» موسوم شد. از آنجا که بزرگان این فرقه به وسیله مخالفان خود به سرعت سرکوب و قلع و قمع شدند و آثارشان از میان رفت، اطلاعات گسترده و دقیقی از باورهای ایشان در دست نیست؛ اما اندیشه این گروه در سده دوم از سوی جریان کلامی جدید و قدرتمند معتزله پیگیری شد. از آنجا که معتزلیان نیز «قَدَر» و وضعیت از پیش تعیین شده را برای انسان انکار میکردند، به «قَدَریّه» موسوم شدند.
قدَریان آیات و روایاتی را که بر عمومیت اراده و مشیت الهی دلالت داشت و یا سخن از قضا و قدر الهی میگفت را به علم یا خواست تشریعی خداوند باز میگرداندند. این گروه با استناد به آیاتی که انسان را مسئول کردار خویش معرفی میکرد و یا او را مکلّف به پذیرش امری مینمود، از نظریه تفویض دفاع میکردند.۲
معتزلیان با تأکید بر مسئولیت و تکلیف انسان و نیز عدالت خداوند - که بر پایه حسن و قبح عقلی تبیین میشد - فاعل حقیقی در افعال اختیاری انسان را شخص مکلَّف معرفی کردند. چنین شخصی بر پایه قدرت و ارادهای که خداوند از پیش به او عطا کرده است، میتواند فعلی را انجام داده و یا ترک کند. ایشان که بر تنزیه خداوند تأکید فراوان داشتند، هرگونه نسبت و ارتباط قبایح و ظلم به خداوند را