در این نظریه انسان حقیقتاً فاعل است و خلق افعال از سوی خداوند جبر و مردود شمرده میشود، اما این به معنای حذف اراده الهی، نسبت به این بخش از عالم هستی نیست. در روایات منقول از سوی امامیه، مسئله هدایت و ضلالت مورد توجه ویژه قرار گرفته است. در مجامع روایی موجود از امامیه همچون کتاب المحاسن، الکافی و کتاب التوحید شیخ صدوق، ابواب مستقلی به روایات هدایت و ضلالت اختصاص یافته است و در تنظیم آنها، این باب پس از ابواب مرتبط با تبیین فاعلیت انسان و نظریه أمر بین أمرین قرار گرفته است. در این روایات نیز هدایت و ضلالت به خداوند نسبت داده شده است. در روایتی از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمود:
۰.به خدا اگر همه اهل آسمانها و زمينها گرد هم آيند براى آنكه يک بنده را كه خدا اراده كرده گمراه بماند به حق رهبرى كنند، نتوانند كه او را رهنمائى كنند و به حق برسانند و اگر همه اهل آسمانها و زمينها گرد هم آيند تا بندهاى را كه خدا خواسته به حق هدايت شود گمراه كنند، نتوانند او را گمراه كنند.۱
بنا بر این گزارش، خداوند هدایت و یا ضلالت فردی را اراده میکند. اما این هدایت و اضلال چگونه واقع میشود؟ اصل نفی جبر - که پیشتر به عنوان اصل حاکم در نظریه امامیه مطرح شد - مانع از این است که هدایت و اضلال به معنای خلق هدایت و ضلالت در قلوب انسانها تفسیر شود. خلق در قلب و یا هر معنای دیگری که مستلزم جبر باشد، در اندیشه امامیه مطرود است. اما این آیات و روایات، فعل هدایت و اضلال را به خدا نسبت داده است و در دیدگاه امامیه،