المحاسن - چون «باب السعادة و الشقاوة» و «باب خلق الخیر و الشر» - نیز در راستای حاکمیت اراده الهی و در تقابل با اندیشه قدَریان است.۱ اما در باب دیگری با عنوان «باب الاستطاعة و الاجبار و التفویض» به وجود استطاعت پیش از تکلیف اشاره شده و اینکه خداوند کسی را به بیشتر از توانش تکلیف نمیکند، پس هر فعلی بر پایه استطاعت و توانی که در فاعل قرار داده شده است انجام میشود.۲ در فصل پیشین بیان شد که نظریه استطاعت پیش از فعل، در تقابل با جبرگرایان و اصحاب حدیث است، اما در همین باب مجدداً به تمایز با جبهه قدریان اشاره شده و پدید آمدن هر واقعهای را به اراده و تقدیر الهی وابسته معرفی میکند.
۰.إِنَّ اللّه أَكْرَمُ مِنْ أَنْ يُكَلِّفَ النَّاسَ مَا لَا يُطِيقُونَ وَ اللّه أَعَزُّ مِنْ أَنْ يَكُونَ فِي سُلْطَانِهِ مَا لَا يُرِيد. ۳؛ خداوند با کرامتتر از آن است که مردم را به بیشتر از توانشان تکلیف کند و خدا عزیزتر از آن است که در حوزه سلطنت او امری واقع شود که اراده نکرده باشد.
و در نقل دیگری در این باب آمده است:
۰.إِنَّ اللّه لَمْ يُكَلِّفِ الْعِبَادَ إِلَّا مَا آتَاهُمْ وَ كُلُّ شَيْءٍ لَا يُطِيقُونَهُ فَهُوَ عَنْهُمْ مَوْضُوعٌ وَ لَا يَكُونُ إِلَّا مَا شَاءَ اللّه وَ قَضَى وَ قَدَّرَ وَ أَرَاد.۴؛ خداوند بندگان را تکلیف نمیکند، مگر مطابق آنچه به ایشان عطا کرده است و هر چیزی که طاقتش را نداشته باشد از تکلیف ایشان خارج است. و البته چیزی واقع نخواهد شد، مگر به مشیت و اراده و تقدیر و قضای الهی.