پیشگفتار
تلاشهای تازه زبانشناسان در قرون اخیر، جهشی بزرگ در پیشرفت دانشهایی چون فقهاللغه و ریشهشناسی تاریخی ایجاد کرده است. به رغم پیوستگیهای انکارناپذیر میان زبانشناسی مدرن و دانشهای سنتی زبانشناسی، مرزهای جدید این دانش آنقدر گسترده شده است که دیگر نمیتوان صرفا با اتکا به روشها و مبانی سنتی یا با تکرار مکررات پاسخگوی نیازهای علمی جامعه، به ویژه در حوزه تفسیر متون مقدس بود. باید پذیرفت که دانشهای جدید، با همه ضعفهای پنهان و آشکارشان، دستاوردهایی داشتهاند که در بسیاری از موارد توجه و تحسین قرآنپژوهان مسلمان را نیز برانگیخته است. بنابراین چه بهتر آنکه پژوهشیان مسلمان به جای آنکه نظارهگرِ تلاشهای غربیان در این حوزه باشند، خود نیز بکوشند در این عرصه دانش و مهارتی کسب کنند تا بتوانند علاوه بر نقد و سنجش دیدگاههای دیگران، به نظریهپردازی و تولید علم بپردازند.
ما میتوانیم از شیوههای ابداعی و متفاوت غربیان در مطالعات زبانی و تفسیر متون مقدس بهره ببریم و نیز از کاستیهای پژوهشهای خود آگاه شویم. در مقابل، میتوانیم آنان را نیز از پاسخهای احتمالی به پرسشها و نقدهایشان مطلع سازیم تا هرچه بیشتر با منابع اصیل اسلامی و شیعی و مفاهیم نهفته و گاه پیچیده آنها آشنایی یابند؛ مفاهیمی که گاه دریافت درست و کامل گوهر و مغز آنها، نیازمند آگاهی از فرهنگ کهن اسلامی و گفتوگوی مستقیم با عالمان است.