و إعطایی معرفة اللّه و برخی ویژگیهای آن اشاره دارند. تفاوت مهم این دسته از روایات معرفت اضطراری، با روایات معرفت اضطراری به معنای عام که پیشتر ذکر شد در آن است که در همه این روایات، یا بهصراحت بیان شده و یا اینکه قرینههای متصله یا منفصلهای وجود دارد بر اینکه منظور از «المعرفة» در روایت، معرفة اللّه و معارف بنیادین دینی و ایمانی است. به چند نمونه از آنها اشاره میکنیم:
۰.عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَةَ قَالَ: قُلْتُ لأَبِی عَبْدِاللّه علیه السلام: سَمِعْتُ هِشَامَ بْنَ الْحَکَمِ یَرْوِی عَنْکُمْ أَنَّ اللّه جِسْمٌ صَمَدِیٌّ نُورِیٌّ، مَعْرِفَتُهُ ضَرُورَةٌ یَمُنُّ بِهَا عَلَى مَنْ یَشَاءُ مِنْ خَلْقِهِ، فَقَالَ علیه السلام: سُبْحَانَ مَنْ لا یَعْلَمُ أَحَدٌ کَیْفَ هُوَ إِلا هُوَ، لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ وَهُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ، لا یُحَدُّ وَلا یُحَسُّ وَلا یُجَسُّ وَلا تُدْرِکُهُ الْأَبْصارُ وَلا الْحَوَاسُّ وَلا یُحِیطُ بِهِ شَیْءٌ وَلا جِسْمٌ وَلا صُورَةٌ وَلا تَخْطِیطٌ وَلا تَحْدِید.۱
در صحیحه علی بن حمزه، دیدگاه هشام بن حکم درباره جسم صمدی و نوری بودن خداوند و نیز از معرفت ضروری بودن خداوند از امام صادق علیه السلام پرسیده شده که حضرت جسم بودن و صورت داشتن را رد میکند، اما ضروری (اضطراری) بودن معرفة اللّه را انکار نمیکند.
۰.عَنْ عَبْدِالأعْلَى قَالَ: قُلْتُ لأَبِی عَبْدِاللّه علیه السلام: أَصْلَحَکَ اللّه هَلْ جُعِلَ فِی النَّاسِ أَدَاةٌ یَنَالُونَ بِهَا الْمَعْرِفَةَ؟ قَالَ فَقَالَ: لا، قُلْتُ: فَهَلْ کُلِّفُوا الْمَعْرِفَةَ؟ قَالَ: لا عَلَى اللّه الْبَیَانُ، لا یُکَلِّفُ اللّه نَفْساً إِلا وُسْعَها، لا یُکَلِّفُ اللّه نَفْساً إِلا ما آتاها.۲
در این روایت صحیحه با آنکه معرفت مطلق ذکر شده است، اما با قرینه سؤال