65
معرفت اضطراری در قرون نخستین اسلامی

کرده‌اند، می‌توان از زراره و خاندانش (آل اعین)۱ و نیز از هشام بن سالم و مؤمن طاق یاد کرد. برای مثال، زراره از امام باقر علیه السلام نقل می‌کند که فرمودند:

۰.لَیْسَ عَلَى النَّاسِ أَنْ یَعْلَمُوا حَتَّى یَکُونَ اللّه هُوَ الْمُعَلِّمَ لَهُمْ، فَإِذَا عَلَّمَهُمْ فَعَلَیْهِمْ أَنْ یَعْلَمُوا۲؛ بر مردم (تکلیف) نیست که بدانند، مگر این‌که خداوند معلم آنان شود (و آنان را علم دهد)، پس هنگامی که خداوند آنان را تعلیم داد، بر آنان است که بدانند.

زراره در خصوص معرفة اللّه فطری هم روایاتی نقل کرده است:

عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام أَصْلَحَکَ اللّه قَوْلُ اللّه عَزَّ وَ جَلَّ فِی کِتَابِهِ (فِطْرَتَ اللّه الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها) قَالَ فَطَرَهُمْ عَلَى التَّوْحِیدِ عِنْدَ الْمِیثَاقِ عَلَى مَعْرِفَتِهِ أَنَّهُ رَبُّهُمْ. قُلْتُ: وَخَاطَبُوهُ؟ قَالَ: فَطَأْطَأَ رَأْسَهُ ثُمَّ قَالَ: لَولا ذَلِکَ لَمْ یَعْلَمُوا مَنْ رَبُّهُمْ وَلا مَنْ رَازِقُهُم۳؛ امام صادق علیه السلام در پاسخ به سوال زراره درباره آیه فطرت فرمودند: خداوند هنگام پیمان‌گرفتن بر معرفتش، مردم را بر توحید و این‌که او پروردگارشان است، سرشت (خلق کرد). زراره گفت: آیا [مردم] با او سخن گفتند؟ حضرت سرش را پایین کرد (تأیید کرد) سپس فرمود: اگر چنین نبود، مردم نمی‌دانستند پروردگارشان و روزی‌دهنده‌شان کیست.

از عبدالملک بن اعین نیز روایت صنع اللّه بودن معرفت و جحود و این‌که انسان در

1.. دربارۀ متکلم بودن زراره و آل اعین، افرادی چون: حمران بن اعین، عبداللّه بن بکیر بن اعین، عبدالملک بن اعین و عبدالاعلی بن اعین، نک: اقوام کرباسی، «مدرسۀ کلامی کوفه»،ص ۴۸-۴۹. البته شخص زراره در واپیسین روزهای عمرش از خط کلامی روی برگرداند (نک: سبحانی، «کلام امامیه ریشه‌ها و رویش‌ها»، ص۲۸).

2.. صفار، المحاسن، ج۱، ص۲۰۰.

3.. شیخ صدوق، التوحید،۳۳۰؛ کلینی، الکافی، ج۲، ص۱۲-۱۳.


معرفت اضطراری در قرون نخستین اسلامی
64

علی بن اسباط و دُرُست بن ابی منصور از راویان روایت مشهور ذیل هستند:

۰.سِتَّةُ أَشْیَاءَ لَیْسَ لِلْعِبَادِ فِیهَا صُنْعٌ: الْمَعْرِفَةُ وَالْجَهْلُ وَ الرِّضَا وَالْغَضَبُ وَالنَّوْمُ وَالْیَقَظَة.۱؛ شش چیز است که مردم در آن صنعی ندارند: معرفت و جهل، خوشنودی و خشم، خواب و بیداری.

بُرید بن معاویه هم از امام صادق علیه السلام روایت معرفتی‌ ذیل را نقل کرده است:

عَنْ بُرَیْدِ بْنِ مُعَاوِیَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّه علیه السلام قَالَ: لَیْسَ لِلَّهِ عَلَى خَلْقِهِ أَنْ یَعْرِفُوا وَلِلْخَلْقِ عَلَى اللّه أَنْ یُعَرِّفَهُمْ وَلِلَّهِ عَلَى الْخَلْقِ إِذَا عَرَّفَهُمْ أَنْ یَقْبَلُوا۲؛ امام صادق علیه السلام فرمودند: مردم [پیش از آن‌که خدا خود را به آنان بشناساند] وظیفه‌ای در شناخت خداوند ندارند و این، حق آنان بر خداست که خود را بشناساند و مردم در برابر خدا وظیفه دارند که چون خداوند خود را به آنان شناساند، بپذیرند.

نیز از عبداللّه بن سنان۳ و محمد بن مسلم۴ روایات معرفة اللّه فطری (معرفت اضطراری خاص) نقل شده است.

حاصل آن‌که شمار زیادی از جریان خط فکری محدّث‌-متکلمان، از راویان روایات اضطراری - هم به معنای عام و هم به معنای خاص - بودند.

ب) خط فکری متکلمانِ محدّث

از متکلمانِ محدّث که روایات معرفت اضطراری به معنای عام یا خاص را نقل

1.. برقی، المحاسن، ج۱، ص۱۰؛ کلینی، الكافی، ج۱، ص۱۶۴؛ شیخ صدوق، التوحيد، ص۴۱۱.

2.. کلینی، الكافی، ج۱، ص۱۶۴.

3.. همان، ج۲، ص۱۲و۱۴.

4.. همان، ص۱۴.

  • نام منبع :
    معرفت اضطراری در قرون نخستین اسلامی
    سایر پدیدآورندگان :
    علی امیرخانی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 20774
صفحه از 285
پرینت  ارسال به