61
معرفت اضطراری در قرون نخستین اسلامی

اصحاب هشام بن حکم معرفة اللّه۱ را اضطراری و فطری (به ایجاب خلقت) می‌دانستند و بالفعل شدن آن را با نظر و استدلال می‌دانستند.

شایسته است برای اطمینان بیشتر، هر کدام از ادعاهای پیش‌گفته با شواهد دیگر راستی‌آزمایی شود. از مهم‌ترین شواهد اثبات یا نفی صحت انتساب ادعاهای مذکور بین اندیشمندان امامی در دوران حضور (در مدرسه کوفه)، روایاتی است که توسط اصحاب ائمه اطهار علیهم السلام نقل شده و در بردارنده مضمون نظریه معرفت اضطراری است؛ زیرا دانسته است که نقل برخی روایات و عدم نقل برخی دیگر از روایات از سوی اصحاب ائمه علیهم السلام می‌تواند گویای قبول مضامین و محتوای آن روایات، از سوی راویان باشد، همان‌گونه که گلچین برخی روایات و تبویب آنها از سوی محدّثان، می‌تواند حاکی از نظام معرفتی و اعتقادی آنان باشد.۲

جمهور امامیه

ادعای اول در گزارش اشعری آن بود که جمهور امامیه معتقد به اضطراری بودن همه معارف هستند. این ادعا را با بررسی راویانِ روایت‌های مربوط به معرفت اضطراری در مدرسه کوفه - و سپس قم۳ - می‌شود ردگیری و پی‌گیری کرد. نتیجه بررسی راویانِ روایات معرفت اضطراری گویای آن است که در مدرسه کوفه، شمار زیادی از اصحاب ائمه علیهم السلامهم از جریان فکری محدّث - متکلمان و هم از جریان فکری

1.. آخر عبارت اشعری «یعنون بما لا یقع منها الا بعد النظر و الاستدلال العلمُ باللّه عزّ وجلّ» بر این‌ دلالت دارد که آنان معرفة اللّه را اضطراری بایجاب الخلقة می‌دانستند.

2.. اگر راوی، دست به انتخاب و تنظیم احادیث بزند و آنها را به شکلی که خود بخواهد ارائه کند، بی‌تردید با پشتوانه‌ای از طرح، فکر، نقد و تحلیل همراه است و دلالت بر نظام اعتقادی و معرفتی او دارد (نک: برنجکار، رضا و سید محسن موسوی، عقل‌گرایی شیخ صدوق و متکلم بودن او، ۵۳).

3.. بررسی راویان معرفت اضطراری در مدرسۀ قم، در فصل سوم همین نوشته خواهد آمد.


معرفت اضطراری در قرون نخستین اسلامی
60

فعل و صُنع و ایجاد خداوند متعال است. با این حال، باری‌تعالی ولد را ایجاد نمی‌کند مگر بعد از مواقعه و نزدیکی والدین. به بیان دیگر، اضطراری از منظر برخی از امامیه، به معنای بدیهی و بی‌نیاز از نظر و استدلال (ضروری منطق) نبوده است، بلکه حتی نظر و استدلال در تحقق معرفت از جانب خداوند، لازم بوده است!

۰.گروه دیگری از امامیه گمان کرده‌اند معارف ضروری است، الّا این‌که کسی که معرفة اللّه ندارد، مأمور (و مکلف) است به اقرار و طاعت.۱

قول دوم در گزارش بغدادی متعلق به کسانی است که همه معارف را ضروری (اضطراری) می‌دانند، با این حال، معتقدند - چه معرفت حاصل شود و چه نشود - همه مکلّف به اقرار و اطاعت هستند. به احتمال زیاد این قول، همان چیزی است که اشعری به مؤمن طاق و ابومالک حضرمی نسبت داده بود.

راستی‌آزمایی گزارش‌های تاریخی با شواهد روایی

در گزارش‌های تاریخیِ ذکر شده و مربوط به امامیان دوران نخستین، چند ادعا به آنان نسبت داده شد: الف) جمهور امامیه و بنابر گزارش ‌شیخ مفید گروهی از امامیه به معرفت اضطراری باور داشتند؛ ب) آنان همه معارف را اضطراری می‌دانستند؛ ج) آنان تکلیف به معرفت را به دلیل آن‌که از حوزه اختیار آدمی خارج است، انکار می‌کردند؛ د) مؤمن طاق و ابومالک حضرمی به رغم آن‌که همه معارف را اضطراری می‌دانستند و معتقد بودند خداوند معرفت را به برخی إعطا می‌کند و به برخی إعطا نمی‌کند، با این حال، همه انسان‌ها را مکلّف به اقرار و ایمان می‌دانستند؛ ھ)

1.. «وزعم آخرون منهم أن المعارف ضروریة غیر أن من لم یعرف اللّه تعالى، مأمور بالإقرار و الطاعة» (بغدادی، اصول الایمان).

  • نام منبع :
    معرفت اضطراری در قرون نخستین اسلامی
    سایر پدیدآورندگان :
    علی امیرخانی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 20531
صفحه از 285
پرینت  ارسال به