از دیگر شواهد تاریخی مبنی بر اضطراری بودن معرفت نزد امامیان نخستین یا دستکم برخی از آنان، گزارش عبدالقاهر بغدادی (م ۴۲۹ق) است. او از اقوال مختلف منسوب به امامیه، تنها دو قول را ذکر کرده است:
۰.برخی از روافض گمان کردهاند: همه معارف ضروری (اضطراری) است، الا اینکه خداوند متعال معرفت را در عبد انجام نمیدهد، مگر بعد از نظر و استدلال؛ همانگونه که فرزند را در انسان به وجود نمیآورد مگر بعد از مواقعه والدین و گمان کردهاند کسی که خداوند در او معرفت را ایجاد نکند، مأمور (و مکلف) نیست.۱
با توجه به گزارش اشعری از قول اصحاب هشام بن حکم که اصل معرفة اللّه را اضطراری و فطری میدانستند، اما بالفعل شدن آن را نیازمند نظر و استدلال عقلی میدانستند، معلوم میشود این قول همان قول اصحاب هشام است که بدون نام نقل کرده است. با این تفاوت که در گزارش بغدادی تعبیر «المعارف کلها ضروریة» به کار بسته شده است که با نظر و استدلال به فعلیت میرسد، لکن در گزارش اشعری تعبیر دقیقتر «المعرفة کلها اضطرار» به کار بسته شده است.۲
از مثالی که بغدادی ذکر کرده است، معلوم میشود که معرفت اضطراری از منظر برخی امامیه آن معرفتی است که فعل و صنع خداوند متعال است، اما خداوند بعد از نظر و استدلال آن را ایجاد میکند؛ همانگونه که متولد شدن ولد در انسانها