53
معرفت اضطراری در قرون نخستین اسلامی

گروه دوم از امامیه، پیروان شیطان طاق (مؤمن طاق) هستند که معتقدند همه معارف اضطراری است و جایز است این‌که خداوند برخی از عباد را از معرفت منع کند و با این حال آنان را به اقرار مکلف ‌سازد.۱

قول چهارم متعلق به هشام بن حکم و پیروان فکری اوست که معرفة اللّه را فطری و اضطراری می‌دانستند و با این حال، معتقد بودند که بالفعل شدن این معرفت که در وجود (فطرت) انسان سرشته شده است، به نظر و استدلال است. در نتیجه اصل معرفة اللّه اضطراری است، اما به فعلیت رسیدن آن منوط به اندیشیدن و نظر کردن است.۲ در این عبارت، با توجه به این‌که اشعری در قول منسوب به اصحاب هشام، «المعرفة» را مفرد ذکر کرده در حالی که در عبارت‌های قبلی از تعبیر «المعارف» استفاده کرده بود و نیز با توجه به این‌که اشعری در توضیح انگاره هشام و اصحابش بیان کرده که معرفة اللّه بعد از نظر و استدلال واقع می‌شود، معلوم می‌شود منظور او از «المعرفة کلها اضطرار بایجاب الخلقة» امور فطری و معرفة اللّه بوده است.۳

1.. «والفرقة الثانیة منهم وهم اصحاب «شیطان الطاق» یزعمون ان المعارف کلَها اضطرار وقد یجوز أن یمنعَها اللّه سبحانه بعضَ الخلق، فاذا منعها بعضَ الخلق و اعطاها بعضَهم، کلّفهم الاقرار مع منعه ایاهم المعرفة. والفرقة الثالثة منهم وهم اصحاب «ابى مالک الحضرمى» یزعمون‏ ان المعارف کلها اضطرار وقد یجوز أن یمنعها اللّه بعضَ الخلق فإذا منعها اللّه بعضَ الخلق واعطاها بعضَهم کلّفهم الاقرار مع منعه ایاهم المعرفة» (اشعری، مقالات الاسلامیین، ص۵۱-۵۲).

2.. حصول معرفت بعد از نظر و اندیشه در دستگاه معرفتی هشام بن حکم، از نوع تحقق فعل در انگاره امرٌ بین الامرین، آن هم با قرائت هشام بن حکمی است که به استطاعت مع‌الفعل و سبب وارد از خارج معتقد بود.

3.. تبیین دیدگاه هشام بن حکم و پیروانش که در واقع، نظریه‌ای است در نسبت‌سنجی میان عقل و معرفت اضطراری، در بخش رابطۀ تعقل و معرفة اللّه اضطراری خواهد آمد.


معرفت اضطراری در قرون نخستین اسلامی
52

(دوران حضور/ مدرسه کوفه) کتاب مقالات الاسلامیین ابوالحسن اشعری (م ۳۲۴ق) است که اقوال مختلفی را از اصحاب امامیه ذکر کرده است. اشعری دیدگاه روافض را درباره نظر و قیاس در هشت قسم بیان کرده است. مطابق تعریف او روافض همان شیعیان امامی هستند که امام را افضل‌ ‌النّاس و امامت را تنها به نص می‌دانند.۱

دسته اول دیدگاه جمهور (نه اجماع) امامیه است که همه معارف را اضطراری می‌دانستند و بر آن بودند که فکر و استدلال (نظر و قیاس) به علم نمی‌انجامد؛ از این‌رو، خداوند متعال انسان‌ها را به نظر و قیاس مکلّف نکرده است:

۰.گروه نخست از امامیه (دیدگاه) جمهور امامیه است که معتقدند همه معارف اضطراری است و همه خلق مضطرند و نظر و قیاس (استدلال) به علم نمی‌انجامند و خداوند عباد را به نظر و قیاس تکلیف نکرده است.۲

دسته دوم و سوم که تفاوتی بین آنها نیست، به اصحاب مؤمن طاق و ابومالک حضرمی تعلّق دارند. آنان نیز مانند جمهور امامیه، همه معارف را اضطراری می‌دانند و جایز می‌دانند که خداوند معرفت را از برخی انسان‌ها منع کند و به آنان عطا نکند، با این حال، همه انسان‌ها مکلّف به اقراراند، حتی آنها که معرفت بدان‌ها عطا نشده است:۳

1.. اشعری، مقالات الاسلامیین، ص۱۶ـ۱۷.

2.. «فالفرقة الاولى منهم وهم جمهورهم یزعمون ان المعارف کلّها اضطرار وأن الخلق جمیعاً مضطرّون وأن النظر و القیاس لا یُؤدّیان الى علم وما تعبّد اللّه العبادَ بهما» (اشعری، مقالات الاسلامیین، ص۵۱).

3.. اولاً، احتمال داده می‌شود که اشعری در نقل دیدگاه حضرمی و مؤمن طاق، به اشتباه آن دو را دو قول متفاوت پنداشته در حالی که عین هم هستند؛ ثانیاً، احتمال داده می‌شود میان دیدگاه مؤمن طاق و ابومالک حضرمی اندک تفاوتی بوده که اشعری سهواً نیاورده یا در نسخه‌ها اشتباه رخ داده است؛ ثالثاً، با توجه به دیدگاه استطاعت مؤمن طاق و دیگر مؤلفه‌های اندیشه‌ای او، اعتقاد به تکلیف عباد با عدم معرفت سازگار نیست و با روایات و مبانی امامیه سازگار نیست! احتمالاً اشعری برداشت خود را بیان کرده است و رابعاً، برداشت احتمالی و صحیح از نظرگاه آن‌ دو در ادامه خواهد آمد.

  • نام منبع :
    معرفت اضطراری در قرون نخستین اسلامی
    سایر پدیدآورندگان :
    علی امیرخانی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 20863
صفحه از 285
پرینت  ارسال به