51
معرفت اضطراری در قرون نخستین اسلامی

ارتباط میان معارف اضطراری و عقل و خِرَدورزی داشتند،۱ که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.

همان‌‌طور که گفته شد، دأب و منش همه طیف‌های کلامی امامیه در مدرسه کوفه، آن بود که بر اساس نصوص دینی و روایات اهل‌بیت علیهم السلام به تبیین و نظریه‌پردازی می‌پرداختند؛ حتی جریان متکلمان نظریه‌پرداز امامی بر خلاف جریان رقیب معتزلی، تلاش می‌کردند تا نسبت به نصوص دینی و روایات اهل‌بیت علیهم السلام وفادار باشند و بر پایه متن، مبانی عقلانی مباحث خویش را در قالب نظام و ادبیاتی نوین ارائه کنند. مسئله معرفت اضطراری نیز از این موضوع مستثنا نبود و اصحاب امامیه بر اساس منابع دینی و روایات اهل‌بیت علیهم السلام به نظریه‌پردازی در خصوص معرفت پرداختند. بنابراین، برای واکاوی و بازخوانی مبانی معرفتی امامیه در کوفه و سپس در قم، لازم است هم منابع روایی بجا مانده از آنها و هم گزارش‌های تاریخی نقل شده در کتاب‌های مقالات و ملل و نحل، در کنار هم ملاحظه شوند تا از طریق آن نظام معرفتی اصحاب امامیه هویدا شود.

در این فصل، نخست، اقوال منتسب به محدّثان و متکلمان امامی در مدرسه کوفه بررسی خواهد شد؛ سپس ضمن بررسی شواهد، راستی یا ناراستی اقوال منتسب بررسی و به معناشناسی و احتمالات مختلف آن بر اساس قرینه‌های موجود پرداخته خواهد شد و سرانجام رابطه اضطراری بودن معرفت با خِرَدورزی و عقل‌گرایی در نظام فکری امامیانِ نخستین بررسی و واکاوی خواهد شد.

گزارش‌های تاریخی

مهم‌ترین و قدیمی‌ترین گزارش تاریخی درباره آراء و دیدگاه معرفتی امامیان نخستین

1.. همان، ص۵۲.


معرفت اضطراری در قرون نخستین اسلامی
50

شباهت این دو جریان‌، مبنای مشترک معرفت‌شناختی آنان در حجت دانستن عقل و وحی و نیازمندی عقل به هدایت و ارشاد معلمان الهی بود.۱

تفاوت این دو جریان در آن بود که رویکرد جریان کلامی به‌دنبال تبیین عقلانی معارف مدرسه ‌اهل بیت علیهم السلام و دفاع از آن در مقابل جریان‌های فکری رقیب بود، ولی رویکرد حدیثی در پی فهم دقیق و فقیهانه از همان معارف و عرضه آن به جامعه مؤمنان بود. ۲ این تفاوت هرچند در آغاز یک اختلاف در روش و رویکرد بود، اما این اختلافِ روش‌شناختی تا اندازه‌ای به اختلاف اعتقادی هم انجامید. شاید نخستین نشانه‌های این تأثیر را در واگرایی جریان هشام بن حکم از باور عمومی اصحاب امامیه در کوفه در باب معرفت اضطراری و نقش عقل در شناخت حقایق دینی بتوان یافت.۳

بر این اساس، در مسئله معرفت، اندیشوران امامی در کوفه - چه از جریان محدّث - متکلمان و چه از طیف متکلمان نظریه‌پرداز - در اضطراری بودن همه معارف همسان بودند و در اصل آن اختلافی نداشتند.۴ برخی متکلمان - همچون هشام بن حکم - دیدگاه متمایز و مجزّایی نه در اضطراری بودن معارف، بلکه در

1.. اقوام کرباسی، «مدرسۀ کلامی کوفه»، ص۴۵.

2.. در کنار این دو جریان اصلی کلامی، می‌توان از دو جریان دیگر یاد کرد که در دو سوی طیف متکلمان کوفه قرار می‌گیرند. البته، این دو جریان را به یک معنا می‌توان بخشی از خط محدّثان متکلم کوفه به‌شمار آورد: یکی طیف متهمان به غلو، همچون جابر ین یزید جعفی، مفضل بن عمر، محمد بن سنان و معلی بن خنیس و دیگری جریان متهمان به تقصیر همچون عبداللّه بن ابی یعفور. این اتهامات که نادرستی آنها در پژوهش‌های دقیق و غیرجانبدارانه قابل اثبات است، از آن‌رو رواج یافت که در بیرون از حلقۀ امامیان، دو گروه غالیان و بتریه (مقصره) سخت فعال بودند و این بزرگان امامیه به سبب پاره‌ای مشابهت‌های ظاهری اعتقادی و یا ارتباطات جزئی، به آنها منسوب شدند (سبحانی، «کلام امامیه: ریشه‌ها و رویش‌ها»، ص۲۸).

3.. سبحانی، «کلام امامیه: ریشه‌ها و رویش‌ها»، ص ۲۷.

4.. نک: اشعری، مقالات الاسلامیین، ص۵۱.

  • نام منبع :
    معرفت اضطراری در قرون نخستین اسلامی
    سایر پدیدآورندگان :
    علی امیرخانی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 20631
صفحه از 285
پرینت  ارسال به