جمهور اندیشوران امامیه نسبت داده شده است،۱ احتمالاً برساخته متکلمان نظریهپرداز امامی در مدرسه کوفه بوده که بر اساس مضامین روایات اهلبیت علیهم السلام آن را جعل کردهاند؛ و گرنه در روایات، ترکیب «معرفت اضطراری» بهکار نرفته است - بر خلاف اصطلاح «معرفت فطری» و «توحید فطری» و نیز «معرفت ضروری» که برگرفته از صریح روایاتاند،۲ بلکه در روایات، معرفت صنع اللّه و فعل اللّه خوانده شده است، نه صنع و فعل انسان: قُلْتُ لأَبِی عَبْدِاللّه علیه السلام الْمَعْرِفَةُ مِنْ صُنْعِ مَنْ هِیَ؟ قَالَ: مِنْ صنع اللّه لَیْسَ لِلْعِبَادِ فِیهَا صُنْعٌ.۳
بنابراین، ملاک و معیار اضطراری بودنِ معرفت، الجائی و غیراختیاری بودن حصول معرفت بوده است و اینکه فاعل معرفت خود انسان نیست. در مقابل، معرفتِ اختیاری معرفتی بوده که در قلمرو اختیار و اراده انسان بوده و در واقع، فاعل معرفت خود انسان به شمار میآمده است.۴
در میان اندیشوران نخستین اسلامی، برخی معتزلیان برای اضطراری بودن معرفت، ملاک و معیار دیگری ارائه دادند و معرفتی را اضطراری دانستند که بینیاز از نظر و استدلال باشد و در مقابل، معرفت اختیاری (اکتسابی) را معرفتی معرفی کردند که نیازمند نظر و استدلال باشد.
در واقع، اضطراری در اینجا معادل ضروری در علم منطق بهکار رفته است. این ملاک و معیار اضطراری، هم در میان مشایخ نخستین اعتزال (چون نظّام) و هم نزد مشایخ دورههای میانه معتزلیان (همچون ابوعلی جبایی و ابوهاشم جبایی) و نیز در نزد ابوالقاسم کعبی و معتزلیان متأخری چون ملاحمی خوارزمی مدّ نظر بوده
1.. اشعری، مقالات الاسلامیین، ص۵۱.
2.. عباراتی چون: «فَطَرَهُمْ جَمِيعاً عَلَى التَّوْحِيد» (کلینی، الکافی، ج۲، ص۱۲)؛ «فَطَرَهُمْ عَلَى الْمَعْرِفَةِ بِهِ» (همان، ج۲، ص۱۲ـ۱۳)؛ «معرفتُهُ ضرورَةً» (همان، ج۱، ص۱۰۴).
3.. کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۶۳.
4.. قاضی عبد الجبار، شرح الاصول الخمسة، ص۴۸؛ ملاحمی، المعتمد فی اصول الدین، ص۲۳.