37
معرفت اضطراری در قرون نخستین اسلامی

دارند، در نتیجه تقابل تام ندارند.۱ در قرآن کریم برای القای معنای مقابلِ علم، گاهی از «عدم علم» استفاده شده است؛ مانند آیه (هَل یَستَوی الّذینَ یَعلمونَ والّذینَ لایَعلمون)۲ و گاهی از «جهل» استفاده شده است؛ مانند آیه (یَحسَبُهُم الجاهلُ أغنیاءَ مِنَ التعفّفِ).۳

البته، در قرآن کریم، جهل همیشه به معنای عدم علم نیست، بلکه جهل دارای دو بُعد است: در یک بُعد با حوزه علم و معرفت تقابل دارد و در بُعد دیگر جنبه عملی دارد که فرد را به سوی عمل ناپسند و نابخردانه می‌کشاند؛۴ مانند جهالت برادران یوسف علیه السلام: (هَل عَلِمتُم ما فَعَلتُم بِیُوسفَ وأخیهِ إذ أنتُم جاهِلونَ).۵ در این کاربرد تقابل جهل با علم، در واقع، تقابل با لایه‌ای از آن (عقل) خواهد بود. در روایات نیز جهل در دو معنا به کار برده شده است: یکی جهل در مقابل عقل و خِرَدورزی و یکی جهل به معنای عدم علم و عدم معرفت؛ مانند روایت امام صادق علیه السلام: سِتَّةُ أَشْیَاءَ لَیْسَ لِلْعِبَادِ فِیهَا صُنْعٌ؛ الْمَعْرفَةُ وَالْجَهْلُ وَالرِّضَا وَالْغَضَبُ وَالنَّوْمُ وَالْیَقَظَةُ.۶ در این روایت جهل به معنای «عدم المعرفة» به‌کار رفته است.

واژه معرفت و مشتقات آن در قرآن و روایات، فراوان استعمال شده‌اند؛ هرچند به گستره کاربرد علم و مشتقات آن نیست. اگر دامنه کاربرد «عرف» و مشتقاتش را با «علم» مقایسه کنیم، در خواهیم یافت که دامنه استعمالی این واژه بسی محدودتر از علم است. در قرآن کریم هیچ‌گاه معرفت - چه به‌صورت اسمی و چه به‌صورت فعلی - به خداوند متعال نسبت داده نشده است؛ به عکس واژه «علم» که هم در

1.. نصرتی، معناشناسی علم در قرآن، ص۱۶۰ـ۱۸۴.

2.. سورۀ زمر، آیۀ ۹.

3.سورۀ بقره، آیۀ ۲۷۳.

4.. نک: صادقی، هادی و نصرتی، شعبان، درآمدی بر معناشناسی جهل در قرآن کریم، ص۷۹ـ۸۲.

5.. سورۀ یوسف، آیۀ ۸۹.

6.. کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۶۴.


معرفت اضطراری در قرون نخستین اسلامی
36

نسبت‌های جانشینی، نسبت‌های همنشینی و نسبت‌های تقابلی، بیشتر از بقیه مورد توجه معناشناسان قرار گرفته‌اند.۱

علم و معرفت در کتاب و سنت، در موارد متعددی به‌عنوان همنشین استعمال شده‌اند. از بررسی میدان معنایی علم و معرفت و مقایسه میدان معنایی آن‌دو، این به دست می‌آید که در جهات مختلفی، میدان معنایی معرفت و علم - از جمله حوزه صرفی و نحوی، معنای پایه، استناد فاعلی و مفعولی و غیره - هم‌پوشانی دارند.۲ از این‌رو، به‌عنوان جانشین و مترادفِ هم استعمال شده‌اند.

البته، در معناشناسیِ میدان معنایی علم در کتاب و سنت به دست می‌آید که گستره استعمال علم از همه واژه‌های مترادف و جانشین‌های معنایی گسترده‌تر است. دیگر واژه‌های جانشین - همچون معرفت، عقل، شَعر، فقه و فهم - اگرچه مشابه علم هستند، اما دقیقاً معنای علم را با این وسعت و عمومیت معرفی نمی‌کنند.۳ هر کدام از آنها مشتمل بر قیدی هستند که آن‌ را از معنای کلی علم خارج می‌کند و به بیان دیگر، یکی از زیرشاخه‌های علم قلمداد می‌شوند.۴

یکی دیگر از عوامل تعیین میدان معنایی معرفت و علم، بررسی نسبت‌های تقابلی آنهاست. با ملاک معنای پایه معرفت و علم، مشتقات واژه‌های (جهل، خرص، ظنّ، حسب، شکّ، ریب، زعم، مری، غفل، نسی) از واژ‌ه‌های تقابلی ابتدایی علم و معرفت به شمار آمده‌اند. در تحلیل معناشناختی مقابل‌های علم و معرفت مشخص می‌شود.

در واقع، برخی مقابل‌های پیش‌گفته، با لایه‌هایی از معنای علم یا معرفت، تقابل

1.. نصرتی، معناشناسی علم در قرآن، ص۱۲ـ۱۳.

2.. همان.

3.. نصرتی، معناشناسی علم در قرآن، ص۱۰۹ـ۱۱۱.

4.. نک: سبحانی و همکاران، علم و معرفت در قرآن و حدیث، ص ۲۴ـ۲۵.

  • نام منبع :
    معرفت اضطراری در قرون نخستین اسلامی
    سایر پدیدآورندگان :
    علی امیرخانی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 20741
صفحه از 285
پرینت  ارسال به