برخی نیز اطمینان و سکون نفس را از آثار معرفت دانستهاند.۱
د) تفاوت به آگاهی پیشین: برخی کاربردِ واژه علم را هم در جایی که فرد به آن از قبل آگاهی داشته و هم در جایی که به آن از قبل آگاهی نداشته، صحیح دانستهاند، اما معرفت را تنها در جایی صحیح دانستهاند که از قبل به آن آگاهی داشته، سپس فراموش کرده و پس از فراموشی دوباره ادراک کرده است.۲
حاصل سخن آنکه طبق نظرگاه بیشتر واژهپژوهان، معنای لغوی معرفت اخص از علم است؛ با این حال، یادآور شدهاند که گاهی دو واژه معرفت و علم، در استعمال و کاربرد به معنای هم استعمال میشوند؛ یعنی وجه تمایز آن دو در نظر گرفته نمیشود؛ برای مثال، اگر در جایی «معرفت» در مقابل «جهل» استعمال شود، معلوم میشود که هممعنای علم استعمال شده است.
معناشناسی (سمانتیک) معرفت در کتاب و سنت
برای به دست آوردن معنای معرفت و واژههای همگِن در کتاب و سنت، باید با مراجعه به سخنان و کلمات کتاب و سنت و رمزگشایی از کلمات آنها به مراد و مقصود کتاب و سنت پی برد. این کار فراتر از لغتپژوهی واژه معرفت و جانشینهای آن است و اساساً برخی معتقدند که روش فهم متن از طریق ترجمه لغتنامهایِ صرف، ناکارآمد است.۳
این کار با مطالعه علمی با روش معناشناسی (semantics) امکانپذیر است؛ زیرا هدف در معناشناسی، لغتپژوهی واژه معرفت و علم نیست، بلکه هدف