249
معرفت اضطراری در قرون نخستین اسلامی

جُبّاییان (در بصره) و ابوالقاسم کعبی (در بغداد) مورد توجه قرار گرفت.

امامیان مدرسه بغداد (نوبختیان) نیز همزمان با جُبّاییان، همان ملاک و معیار بی‌نیازی از نظر و استدلال - که در میان مشایخ دوره میانی معتزله بغداد و بصره، رواج یافته بود - را برای بررسی نظریه معرفت اضطراری برگزیدند و سپس در دوره ‌شیخ مفید، سید مرتضی و شاگردان‌شان همین ملاک و معیار، مورد توجه قرار گرفت.

معرفت اضطراری عام

بنابر گزارش‌های تاریخی و تأیید آن با گزارش‌های روایی، به دست آمد که اکثر امامیان نخستین، همه معارف نظری که با حواس پنج‌گانه درک نمی‌شوند و نیازمند نظر و استدلال‌اند - اعم از معارف دینی و غیردینی - را اضطراری می‌دانستند. حاصل بررسی‌های انجام شده درباره معرفت اضطراری از منظر اندیشوران امامیه در مدرسه کوفه گویای آن است که اندیشوران امامیه در مدرسه کوفه، اضطراری بودن همه معارف را به این معنا می‌دانستند که برآیند معرفت (حصول معرفت) از حوزه اختیار و اراده انسان خارج است، در نتیجه معرفت فعل او نیست، بلکه صنع خداوندست. به بیان دیگر، میان مقدمات تحصیل معرفت (فرآیند معرفت) و حصول معرفت (برآیند معرفت) رابطه سببی حتمی در کار نیست، بلکه یا از نوع رابطه «سببیِ غیرحتمی» (با خوانش امر بین الامرینی) است و یا از نوع رابطه «غیرسببی» (تهیئی) است.

نتایج بررسی‌های انجام شده از انگاره معرفت اضطراری در مدرسه قم گویای آن بود که محدّثان قمی به‌رغم پاره‌ای از اختلاف‌ها در روش و مؤلفه‌های فکری، در مسئله اضطراری بودن معارف اختلافی نداشتند. نگاه قمی‌ها به مسئله معرفت با توجه به آنچه از کتاب کلینی و شیخ صدوق - به‌مثابه برآیند جریان‌های فکری مدرسه قم - به دست می‌آید، نگاه امرٌ بین الامرینی بوده است؛ آن هم از نوع امرٌ


معرفت اضطراری در قرون نخستین اسلامی
248

خارج از اراده و اختیار انسان است، چه با نظر و تأمل همراه باشد و چه نباشد، بلکه فاعل معرفت در مرحله برآیند (نه فرآیند) کسی غیر از ماست. به بیان دیگر، عامل بیرونی در تحقق معرفت دخیل است. نسبت میان آن ‌دو، عموم و خصوص من وجه و دارای موارد اشتراک و موارد افتراق است. مورد اشتراک در خصوص معرفت‌هایی صدق می‌کند که هم غیراختیاری و هم بی‌نیاز از استدلال و نظر هستند؛ مانند معرفة اللّه فطری در دیدگاه امامیان نخستین، و مورد افتراق معرفتی را شامل می‌شود که در عین اختیاری بودن، بی‌نیاز از استدلال است؛ مانند معرفت‌ به‌دست آمده از طریق حواس پنج‌گانه؛ و نیز شامل معرفت‌هایی می‌شود که در عین غیر اختیاری بودن، نیازمند نظر و استدلال است؛ مانند معرفت‌های نظری (استدلالی) در دیدگاه امامیه در مدرسه کوفه.

گفته شد اگر منظور از اضطراری، معنای اولی با معیار غیراختیاری بودن حصول معرفت باشد، بهترین تعبیر، همان تعبیر «معرفت اضطراری» است، گرچه تعبیر «معرفت ضروری» نیز جانشین آن و مترادف آن استعمال شده است، ولی اصطلاح معرفت اضطراری چون در معنای بدیهی منطقی رایج است، کاربردش در معنای غیراختیاریِ مورد نظر دقیق نیست، اما اگر منظور از اضطراری معنای دوم با معیار بی‌نیازی از نظر و استدلال باشد، بسیار نزدیک به معنا و مفهوم ضروری در اصطلاح منطق خواهد بود؛ در نتیجه، کاربرد اصطلاح معرفت ضروری بهتر و دقیق‌تر از اصطلاح معرفت اضطراری خواهد بود تا میان دو معنای اضطراری، خلط نشود.

اصحاب نخستین امامیه در مدرسه کوفه و قم و اصحاب حدیث، ملاک و معیار معرفت اضطراری را «غیر اختیاری و إعطایی» بودن معرفت می‌دانستند. نیز غیلانیه و مشایخ نخستین معتزله چه در مدرسه بغداد و چه بصره - به استثناء نظّام - معیار غیراختیاری بودن معرفت را مدّ نظر داشتند، اما نظّام و پیروانش، بی‌نیازی از نظر و فکر را معیار معرفت ضروری در نظر داشتند. بعدها همین مبنای نظام در دوره

  • نام منبع :
    معرفت اضطراری در قرون نخستین اسلامی
    سایر پدیدآورندگان :
    علی امیرخانی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 20547
صفحه از 285
پرینت  ارسال به