است که از دیدگاه او آگاهی و علم به اینکه نظر واجب است، اکتسابی است نه ضروری؛ از اینرو، نظر در طریق معرفة اللّه نخستین واجب است.۱
سرانجام آنکه، خداوند متعال معرفتش را بر هر عاقلی واجب میکند تا آن را کسب کند و اگر جهت وجوب معرفة اللّه را لطف در تکلیف بدانیم، این لطف تنها در معرفت اکتسابی است نه معرفت اضطراری؛ زیرا معرفت اکتسابی - بر خلاف معرفت ضروری - مشقتزاست و کسی که مشقت عظیمهای متحمل میشود تا به غرضی برسد، از کسی که چنین مشقتی را متحمل نمیشود، بر فعل آن غرض، اقرب است؛ از اینرو، معرفت اضطراری جای معرفت اکتسابی را در لطف نمیگیرد.۲
علمالهدی چون معرفة اللّه را کامل اکتسابی میداند، انگاره امامیان نخستین در معرفة اللّه فطری را هم قبول ندارد؛ از اینرو، در صدد ردّ ادله و روایات معرفت فطری (سرشته شده در فطرت انسانها در عالم ذر) بر آمده و درباره عالم ذر و اقرار بنیآدم به ربوبیت حضرت حق که در آیه میثاق و روایات ذیل آن اشاره شده است، بیان میکند که:
۱) اَخبار این باب، اَخبار آحاد است و مفید یقین نیست؛ از اینرو، حجیت ندارد؛
۲) ظاهر این اخبار با ادله عقلی و بیّنات واضحه در تعارض است؛ در نتیجه، انسان به کاذب بودن راویان آنها و نیز به وجوب کنارگذاشتن آنها قطع پیدا میکند؛ مگر آنکه ظاهر اخبار بهگونهای تأویل برده شود که با دلایل عقلی متعارض نباشد که البته، در این صورت، قطع بر کذب راویان حاصل نمیشود؛
۳) از آنجا که آیات کتاباللّه قطعی الصدور هستند، در توجیه آیاتی که به عالم