229
معرفت اضطراری در قرون نخستین اسلامی

از بنی‌نوبخت تا ‌شیخ مفید

در میان شاگردان ابوسهل نوبختی، همچون ناشی اصغر (م. ۳۶۵)، سوسنجردی (زنده در نیمه نخست سده چهارم) و ابوالجیش بلخی (م. ۳۶۷) که از متکلمان نامدار شیعی در دوران خویش بودند و با آن‌که روش عقل‌گرایی را در مباحث کلامی در پیش داشتند،۱ عنوان کتابی که درباره معرفت و حاکی از دیدگاه آنان درباره معرفت اکتسابی یا اضطراری باشد، یافت نشد؛ با این حال، احتمال دارد آنان نیز به‌واسطه شاگردی ابوسهل، مانند او معرفت را اکتسابی می‌دانستند.

همچنین در بازه زمانی میان نوبختیان و ‌شیخ مفید، متکلمانی مانند: ابوبکر ‌بن‌ فلاس، طاهر غلام ابوالجیش، ابوالقاسم کوفی (م. ۳۵۶ق) و حسن‌ بن‌ حسین نوبختی (م. ۴۰۲ق) بوده‌اند۲ که غیر از ابوالقاسم کوفی، از نظرگاه دیگران اطلاعی به دست نیامد. ابوالقاسم کوفی۳ -‌ که در دوران خود، متکلمی برجسته به شمار می‌آمد و کتاب‌های متعددی در این‌باره داشت۴ - ‌گویا دو کتاب در موضوع معرفت داشته است؛ یکی با عنوان تحقیق وجوه المعرفة و دیگری که با نام الردّ علی مَن یقول ان المعرفة من قبل الموجود ضبط شده است. اگر این عنوان، صحیح ضبط شده باشد چند احتمال وجود دارد:

۱. کتاب او در ردّ بر کسانی بوده که معرفت را اکتسابی و از جانب مخلوق

1.. برای مثال، ناشی اصغر در مناظره‌اش با اشعری در بحث خلق افعال (حموی، معجم الادباء، ج۴، ص۱۷۸۶) و یا سوسنجردی - برخلاف امامیه - در بحث وعید، با معتزلیان هم‌عقیده بوده‌اند (نجاشی، رجال، ص۳۸۱).

2.. برای اطلاع بیشتر از متکلمان ناشناخته امامی در بازۀ زمانی نوبختیان تا ‌‌شیخ مفید، نک: موسوی تنیانی، «متکلمان ناشناخته امامی بغداد از غیبت صغرا تا دوران ‌شیخ مفید»، ص۶۰-۷۸.

3.. هرچند ابوالقاسم كوفی، بغدادی نبوده، اما از آن‌جا كه عراقی بوده و نظریه‌هاش در محیط بغداد حضور داشته، در این‌جا ذكر كردیم.

4.. نک: نجاشی، رجال، ص۲۲۵.


معرفت اضطراری در قرون نخستین اسلامی
228

لایطاق») و اگر علم به مأمورٌ به داشته باشد، در واقع، تحصیل حاصل است؛ در نتیجه، امر و تکلیف در هر حال ممکن نیست.۱

ابومحمد معرفت و شناختِ خداوند را غیر از ایمان به خداوند می‌دانست،۲ از این‌رو، به رغم آن ‌که امر و تکلیف به معرفت را جایز نمی‌شمارد، تکلیف به ایمان را جایز می‌داند.

کوتاه سخن آن‌ که اندیشوران نوبختی در بغداد - بر خلاف ملاک و معیار امامیان نخستین (غیراختیاری و صنع اللّه بودن معرفت) - ملاک و معیار پذیرفته شده معتزلیان معاصر خود (ابوعلی جبایی و ابوالقاسم کعبی) را مورد توجه قرار دادند؛ یعنی معرفت اضطراری را معرفتی در نظر گرفتند که از نظر و استدلال بی‌نیاز است و در مقابل، معرفت اکتسابی را معرفتی به شمار آوردند که در تحققش نیازمند نظر و استدلال است.

این نوع نگرش از زاویه نگاه معتزلیان به مسئله معرفت اضطراری و تغییر در ملاک و معیار معرفت، سبب شد تا ابوسهل نوبختی همه معارف دینی را از اساس اکتسابی بداند، اما ابومحمد نوبختی هرچند در مسئله معرفة اللّه، هم معرفت اضطراری و هم اکتسابی را قبول داشت و مانند امامیان نخستین به هیچ‌روی تکلیف به معرفت را جایز نمی‌دانست، با این حال معرفت اضطراری مورد نظر او با انگاره معرفت اضطراری امامیان نخستین فاصله زیادی داشت و چون معیار و مفهوم معرفت اضطراری از منظر ابومحمد با معیار و مفهوم معرفت اضطراری امامیان دوران حضور متفاوت است، نمی‌توان گفت که دیدگاه‌ آنان «در یک هم‌گرایی کلی با امامیان دوران حضور»۳ بوده است.

1.. نک: ملاحمی، المعتمد فی اصول الدین، ص۵۷؛ ‌قاضی عبدالجبار، المغنی، ج۱۲، ص۲۳۱.

2.. ‌‌شیخ مفید، اوائل المقالات، ص۸۳.

3.. نک: حسینی زاده خضرآباد، تطورات کلام امامیه در مدرسۀ بغداد، ص۷۶.

  • نام منبع :
    معرفت اضطراری در قرون نخستین اسلامی
    سایر پدیدآورندگان :
    علی امیرخانی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 20651
صفحه از 285
پرینت  ارسال به