219
معرفت اضطراری در قرون نخستین اسلامی

اما ابوعلی معتقد است که اکثر مخالفان معرفت کسبی، در واقع، مخالف نظر نیستند، مخالف مناظره‌اند و گرنه آنان در نفس خویش اهل نظر و فکر هستند و آن ‌را باطل نمی‌پندارند.۱

اما ملاحمی، ضمن آن‌که مخالفان وجوب نظر را به دو دسته‌ «اهل التقلید» و «اهل الحیره»۲ تقسیم می‌کند، در برابر این شبهه که اگر «نظر» به علم می‌انجامد، پس چرا برخی از کسانی که از همین راه (نظر) به اعتقادی رسیده‌اند، از اعتقاد خود دست کشیده و گمراه می‌شوند؟ پاسخ می‌دهد که این امر به همه مذاهب فکری اختصاص دارد؛ حتی اگر معارف را اضطراری بدانیم.۳

جمع‌بندی و تحلیل

چنان‌که دیدیم، مناقشه معرفت در میان معتزلیان از «معرفة اللّه» و مسئله «تکلیف نخستین» آغاز شد و به دیگر معارف کشیده شد. برخی معتزلیان (بشر بن معتمر) همه معارف - حتی معارف حسی - را اختیاری خواندند و منکر معرفت اضطراری (غیراختیاری) شدند و برخی دیگر (اصحاب المعارف) همه معارف - حتی معارف حسی - را اضطراری و غیراختیاری به شمار آوردند و در واقع، منکر معرفت اختیاری شدند. گروهی دیگر میان معارف فرق نهادند و قائل به تفصیل شدند: برخی از آنان (ابوهذیل علاف) اصل معرفة اللّه را اضطراری و دیگر معارف - حتی معارف حسی - را اختیاری خواندند و برخی دیگر (نظام) معرفة اللّه و دیگر معارف دینی را اکتسابی خوانده و معارف حسی - و معارف قریب به حس - را اضطراری خواندند.

1.. همان، ص۳۸۱.

2.. ملاحمی، الفائق، ص۳۷۵.

3.. ملاحمی، الفائق، ص۳۷۶.


معرفت اضطراری در قرون نخستین اسلامی
218

عمل به «واجب عقلی» است.۱

آنان با این بیان عقل را تنها مرجع داوری دانسته و آن را اساس فهم شریعت قلمداد کردند و شریعت را مؤید احکام عقل و هماهنگ با آن دانستند، بدون آن‌که شریعت را به تنهایی دلیل وحدانیت خداوند و عدل و دیگر احکام عقل بدانند. از منظر آنان - بر خلاف اصحاب حدیث - ادله قرآنی خود به‌ خود دلیل تلقی نمی‌شوند.

ﻫ) تحلیل چرایی مخالفت اکثریت با وجوب نظر

معتقدان به وجوب نظر و معرفت، پس از تبیین نظریه خود، پاسخِ شبهات مخالفان را داده‌اند، اما قوی‌ترین شبهه از دیدگاه ‌قاضی عبدالجبار آن است که اگر نظر در معرفت واجب است، پس چرا اکثریت قاطبه مسلمانان با آن (نظر و فکر) مخالف‌اند و به آن عمل نمی‌کنند؟! زیرا اصحاب تقلید (اصحاب حدیث) با آن جمعیت کثیر از مخالفان وجوب نظر هستند؛ از متکلمان نیز گروه‌های زیادی - مانند اکثر امامیان، اصحاب ‌الالهام، اصحاب ‌الاضطرار، اصحاب‌ الطبایع - منکر وجوب نظرند.

پاسخ ‌قاضی عبدالجبار به این شبهه آن است که علم به وجوب نظر از راه خواطر و دواعی، در ابتدای تکلیف و در اوقات خاص حاصل می‌شود نه آن ‌که همیشگی باشد. این حالت نیز با ورود شبهه یا غفلت و راحت‌طلبی و یا بی‌خیالی از میان می‌رود؛ همان‌طور که خوارج به سبب شبهه‌ای که بر ایشان عارض شد از حکم فطرت و عقل خود دست کشیدند و به جواز و حُسن قتل و شورش حکم کردند،۲

1.. «واتفقوا على أنّ أصول المعرفة وشكر النعمة واجبة قبل ورود السمع والحسن والقبح یجب معرفتهما بالعقل. واعتناق الحسن، واجتناب القبیح واجب كذلك» (شهرستانی، الملل والنحل، ج۱، ص۵۸).

2.. ‌قاضی عبدالجبار، المغنی، ج۱۲، ص۳۷۹ـ۳۸۰.

  • نام منبع :
    معرفت اضطراری در قرون نخستین اسلامی
    سایر پدیدآورندگان :
    علی امیرخانی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 20542
صفحه از 285
پرینت  ارسال به