بر این اساس، نخستین تکلیف بر مکلّف (عاقل)، نظر و فکر در طریق معرفة اللّه است.۱ آنان این واجب را واجب مضیّق میدانند که در صورت ترک آن مستحق عقاب است.۲
قاضی عبدالجبار درباره خواطر و دواعی ایجاد نظر معتقد است در دوران ما، به قدری دواعی و خواطرِ ایجاد خوف زیادند که قابل شمارش نیستند.۳ چنانکه گفته شد از منظر ابوعلی و پیروانش، نخستین واجب، نظر در طریق معرفة اللّه است، نه ترس و اضطراب؛ زیرا «خوف» در واقع، شرط وجوب نظر است نه آنکه تکلیف مستقل و مجزّا باشد.۴ یعنی در واقع، تحصیل و کسب خوف بر کسی واجب نیست! این را خداوند باید در انسانها ایجاد کند و میکند.
ابوالقاسم کعبی و معتزلیان بغداد اما، گرچه وجوب نظر را قبول داشتند، ولی بر آن بودند وجوب نظر تابع وجوب معرفت است و به بیان دیگر، وجوب نظر، وجوب غیری دارد نه وجوب نفسی؛ در نتیجه، واجبِ نخستین، معرفة اللّه است نه نظر و استدلال.۵ یعنی در واقع، معتزلیان بصره فرآیند معرفة اللّه را واجب نخستین میپنداشتند، اما معتزلیان بغداد برآیند معرفة اللّه را واجب نخستین میدانستند. البته، از منظر معتزله متأخری همچون ملاحمی خوارزمی، اختلاف شیوخ بصری و بغدادی در این مسئله، ظاهری و لفظی است.۶
طرفه آنکه برخی معتقدان وجوب نظر، علم به وجوب نظر را اضطراری میدانند
1.. قاضی عبدالجبار، شرح الاصول الخمسة، ص۱۵.
2.. همان، ۱۵؛ ملاحمی، المعتمد فی اصول الدین، ص۷۵.
3.. قاضی عبدالجبار، المغنی، ج۱۲، ص۳۹۷.
4.. قاضی عبدالجبار، شرح الاصول الخمسه، ص۴۰.
5.. ملاحمی، الفائق، ص۳۸۲.
6.. همان.