215
معرفت اضطراری در قرون نخستین اسلامی

و برخی علم به وجوب نظر را هم اکتسابی می‌دانند.۱

کوتاه سخن آن‌که چون معتقدان به اضطراری بودن معارف، منکر نظر نیستند، بلکه برخی آنان معتقدند نظر تولید «ظن» می‌کند نه علم، و برخی از آنان نظر و معرفت را فعل انسان نمی‌دانند و آن‌ را به خداوند متعال نسبت می‌دهند و یا برخی نیز معتقدند معرفت، بالطبع حاصل می‌شود نه بالنظر،۲ مخالفان در پی اثبات این هستند که بگویند: اولاً نظر تولید علم می‌کند نه ظن یا جهل؛۳ و گرنه اگر نظر تولید جهل یا ظن می‌کرد، می‌بایست فعل نظر قبیح باشد.۴ ثانیاً در صدداند بیان کنند که تولید علم از طریق نظر شروطی دارد، از جمله نظرکننده، عالم به دلیل باشد و معتقد به آن باشد۵ و گرنه اگر این شروط نباشد، نظر تولید علم نخواهد کرد و اگر در جایی نظر انجام شود اما علم تولید نشود، آشکار می‌شود که شروط نظر، موجود و محقق نبوده است.

آنان در ردّ کسانی که به وجوب نظر اعتقاد ندارند و تقلید را کافی می‌دانند (اصحاب التقلید)۶ گفته‌اند: مقلد یا می‌داند آن کسی که از او تقلید می‌کند مُحِق است یا نمی‌داند؛ اگر نداند تقلید از آن جایز نخواهد بود و اگر می‌داند او بر حق است از دو حال خارج نیست: یا اضطراراً می‌داند حق است که محال است، یا با اکتساب و تأمل پی‌برده و یا این‌که آن ‌را هم با تقلید به دست آورده است که در

1.. ‌قاضی عبدالجبار، المغنی، ج۱۲، ص۳۵۵ـ ۳۵۶ و ۳۷۶.

2.. همان، ص۹۶.

3.. همان، ص۷۷.

4.. همان، ص۱۰۴ـ۱۰۵.

5.. همان، ص۱۰۱.

6.. گویا «اصحاب تقلید» به معتقدان معرفت اضطراری از اهل حدیث گفته می‌شد؛ همان‌گونه که اصطلاح اصحاب معارف به قائلان به معارف ضروری از معتزلیان اطلاق می‌شد (نک: شریف مرتضی، الذخیره، ص۱۶۹).


معرفت اضطراری در قرون نخستین اسلامی
214

بر این اساس، نخستین تکلیف بر مکلّف (عاقل)، نظر و فکر در طریق معرفة اللّه است.۱ آنان این واجب را واجب مضیّق می‌دانند که در صورت ترک آن مستحق عقاب است.۲

قاضی عبدالجبار درباره خواطر و دواعی ایجاد نظر معتقد است در دوران ما، به قدری دواعی و خواطرِ ایجاد خوف زیادند که قابل شمارش نیستند.۳ چنان‌که گفته شد از منظر ابوعلی و پیروانش، نخستین واجب، نظر در طریق معرفة اللّه است، نه ترس و اضطراب؛ زیرا «خوف» در واقع، شرط وجوب نظر است نه آن‌که تکلیف مستقل و مجزّا باشد.۴ یعنی در واقع، تحصیل و کسب خوف بر کسی واجب نیست! این را خداوند باید در انسان‌ها ایجاد کند و می‌کند.

ابوالقاسم کعبی و معتزلیان بغداد اما، گرچه وجوب نظر را قبول داشتند، ولی بر آن بودند وجوب نظر تابع وجوب معرفت‌ است و به بیان دیگر، وجوب نظر، وجوب غیری دارد نه وجوب نفسی؛ در نتیجه، واجبِ نخستین، معرفة اللّه است نه نظر و استدلال.۵ یعنی در واقع، معتزلیان بصره فرآیند معرفة اللّه را واجب نخستین می‌پنداشتند، اما معتزلیان بغداد برآیند معرفة اللّه را واجب نخستین می‌دانستند. البته، از منظر معتزله متأخری همچون ملاحمی خوارزمی، اختلاف شیوخ بصری و بغدادی در این مسئله، ظاهری و لفظی است.۶

طرفه آن‌که برخی معتقدان وجوب نظر، علم به وجوب نظر را اضطراری می‌دانند

1.. ‌قاضی عبدالجبار، شرح الاصول الخمسة، ص۱۵.

2.. همان، ‌۱۵؛ ملاحمی، المعتمد فی اصول الدین، ص۷۵.

3.. ‌قاضی عبدالجبار، المغنی، ج۱۲، ص۳۹۷.

4.. ‌قاضی عبدالجبار، شرح الاصول‌ الخمسه، ص۴۰.

5.. ملاحمی، الفائق، ص۳۸۲.

6.. همان.

  • نام منبع :
    معرفت اضطراری در قرون نخستین اسلامی
    سایر پدیدآورندگان :
    علی امیرخانی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 20814
صفحه از 285
پرینت  ارسال به